محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
"محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
روز اول دیدمت گفتم همین یار من است
این غزل تنها کمی از حس من بر آن زن است
دیدمت من بار اول در همین اسفند سرد
این همه اندوه من تنها برای گفتن است
بر لبت سیگار بهمن در دلم یک ماه تیر
مثل آن سیگار تو آتش به قلبم روشن است
ناگهان بر قلب من یک شعله از چشمت چکید
آن نگاه گرم تو چون آتشی بر خرمن است
شرجی داغ جنوب بر قلب من افتاده است
از لب بوشهری ات داغ تو بر قلب و تن است
کاش بودی تا کمی این فاصله غمگین شود
بر غم این فاصله آغوش گرمت دشمن است
محمدصادق رزمی
پشت یک چراغ دلتنگی ناگهان تو می شوی پیدا
اشک من درون چشمانم می شود شبیه باران ها
پشت دریای چشم زیبایت شهر عشق من بنا گشته
رنگ زیبای آن دو چشمانت رنگ آن مثل آبی دریا
بین ازحام این خیابان ها پشت آن چراغ تنهایی
خیره ام به آن دو چشمانت با غم چشم تو شدم تنها
از غم نگاه زیبایت خیس باران شده خیابان ها
از غمت درون چشمانم مثل بندر شده همین گیشا
ناگهان تو پیش چشمانم می روی به سوی آن بالا
حسرتت به جان من افتاد مثل دیدنت به یک رویا
سبز و زرد دوباره هم قرمز پشت سر صدای ماشین ها
پشت این چراغ تنهایی رفته ام به حالت اغما
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی
"محمدصادق رزمی"
محمدصادق رزمی
محمدصادق رزمی