ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

بهار من طعم پاییز می دهد

پاییز شدم
از حسرت همان بهار

که عاشقت شدم...


محمدصادق رزمی

مشروطه چشمان تو

بختیاری بوده آن ایلی که در چشمان توست

فتح تهران می کنی در قلب من با چشم خود


محمدصادق رزمی

چمران به شمال و به جنوبش همگی با تو چه زیباست

وقتی که تو در خودروی من پیش من هستی

ازدحام جردن و چمران و همت می شود زیباترین


محمدصادق رزمی

تو دگر در طالعم حتی نداری یک اثر

حافظ شیرازی هم فهمیده اقبالم بد است

هر زمان فالی گرفتم صفحه اش فهرست  یود


محمدصادق رزمی

عاشفی با تو مرا می کشد اینبار

عاشقت را می کشی با یک نگاه بی رمق

ماجرای عشق تو دارد پلیسی می شود


محمدصادق رزمی

نوازش موهای تو در یاد دستانم مانده است

این همه خط و خطوط کج و معوج به کف دستانم

اثر موی تو بوده که نوازش کردم


محمدصادق رزمی

من روی گسل های بزرگی هستم

وقتی که داری می روی از پیش من با هر قدم

من همچو تهران می شوم در اضطراب زلزله


محمدصادق رزمی

من ساخته ام از موی تو و چشمانت

باید که بسازند از آن موی تو و چشمانت

یک فیلم رومانتیک و پر از بوسیدن


محمدصادق رزمی

روزت مبارک دختر ایران زمین

اسوه صبر و حیا ، زیباترین نقش خدا

دختر ایران زمین ، روزت مبارک نازنین


محمدصادق رزمی

مخفیانه بوسه بر لب های تو من را بهشتی می کند

بوسه بر لب های تو با آنکه مستم می کند

مخفیانه دیدنت ، بوسیدنت طعم دگر دارد عزیز


محمدصادق رزمی

حسرت دیدار تو در آن جهان دیگری من می کشم

مثل آن دیدار آخر بین فرزند مریض و مادرش

ترس دارم من دگر چشمت نبینم یک نظر


محمدصادق رزمی

کاش بودی حتی کمی در این جهان

زندگی طعمی ندارد بی تو ای دنیای من
کاش می شد تا بیایی ای همه رویای من
بی تو تنها من شدم تنهاترین مرد جهان

منتظر هستم همیشه تا ابد رویای من


محمدصادق رزمی

انتظار یعنی دو چشمان مادر شهید مفقودالاثر

از دوباره آمده یک کاروانی از شهید
این سری شاید بیابد او نشانی از شهید
مادری  چشم انتظار  استخوان یا یک پلاک
سوی خانه می رود با دست خالی از شهید


محمدصادق رزمی

نقطه خال لبت یعنی که پایان شد کتاب

می گذارم نقطه ای من آخر هر جمله ای
جمله لب های تو با نقطه ای از خال تو


محمدصادق رزمی

میگشایم درب منزل را فقط از شوق تو

خوب می دانم دگر سویم نمی آیی تو باز
من ولی  از پشت در گاهی نگاهی می کنم


محمدصادق رزمی


می کشم از پشت در گاهی سرک در کوچه ها
خوب می دانم ولی سویم نمی آیی دگر

زخم قلبم با تو و چشمان تو در مان شود

این همه اشعار خوش  مرهم شده بر زخم دل
بی تو و چشمان تو درمان نمی یابد ولی


محمدصادق رزمی

دانشگاه ازاد اسلامی

وقتی  که بیرون می زند زلفت درون روسری

پسوند دانشگاهتان دیگر که اسلامی نبود


محمدصادق رزمی

گل های زیبای جنوب

در گرمی مرداد و دل بندر بوشهر
روییده شده یک گل زیبای جنوبی


محمدصادق رزمی

آنتونوف من بوده ام وقتی که از چشم تو افتادم

سوزانده جسمت را ولی قلب مرا او بیشتر

اشک تهران هم در آمد از سقوط آنتونوف


محمدصادق رزمی


** یک سال گذشت از سقوط آنتونوف

 

لبخند تو در قلب من انگار جدید است

آن لب خندان تو در قاب عکس کهنه ام

تازگی دارد برایم مثل اشعار قدیم


محمدصادق رزمی

از رفتن تو برف آمده در عسلویه

همچو کولاک شدیدی که شود در عسلویه

مثل آن برگشتنت ممکن نمی باشد عزیز


محمدصادق رزمی

ان یکاد من خوانده ام بر چشم زیبای تو گل

من یقین دارم  خدا آن آیه های ان یکاد

از برای چشم زیبای تو آورده پدید


محمدصادق رزمی

حساس شدم بعد تو بر بارش باران

فکر تو باعث شده در زیر باران چشم من

پف کند ، قرمز شود ، باران پاییزی شود


محمدصادق رزمی



لشگر موهای تو دارد جلو تر می رود

موی تو بیرون زده از زیر چادر اندکی

چادرت هم بین مان پادرمیانی کرده است


محمدصادق رزمی

با من مهربان باش طبق معاهده ژنو

من اسیرت گشته ام در جنگ با چشمان تو

طبق قانون ژنو با من مدارا کن کمی


محمدصادق رزمی

با ما به از این باش

من عاشق چشمان تو ام ای گل خوشبو

با ما به از این باش که با خلق جهانی


محمدصادق رزمی

باد شمال

من گرمیِ اهوازم و تو باد شمالی

با هر وزش چشم تو باید که ببارم


محمدصادق رزمی

نشود رسوا بغضم

نقش لبخند زدم بر لب خود پیش همه

تا  که رسوا نشود بغض دلم پیش همه


محمدصادق رزمی



از قطار موی جامانده ام

جا مانده دلم از ترن عشق تو ای دوست

یک عمر پی چشم سیاه تو دویدم


محمدصادق رزمی

تحمل کردنش سخت است

دریای بوشهر و غروب ، با آسمان سرخ آن

بی تو چگونه سر کنم تصویر غمگین جنوب


محمدصادق رزمی

که عشق آسان نمود اول

آسان گرفتم عشق تو از روز اول در دلم

اما پر از سختی شده حالا که بی تو زنده ام


محمدصادق رزمی

خیس شد از درد من باران و ابر و آسمان

من وکالت می دهم باران تو حرفم را بزن

نم نم و آهسته از دردم بگو با شهر من


محمدصادق رزمی

خیس باران می شوم تا اشک من مخفی شود

چتر من در زیر باران وا نخواهد شد عزیز

تا کسی اشکم نبیند بی تو در باران شهر


محمدصادق رزمی

عکس تو باعث تشدید دلتنگی شده

چه غمی بیشتر از درد من و دوری تو

که دلم تنگ تو و عکس تو در کنج اطاق


محمدصادق رزمی

عشق من در طول تاریخش ندارد یک رقیب

عشق سعدی یک طرف ‏، معشوق حافظ آن طرف

عشق من اما ز آن دو سر تر و زیباتر است


محمدصادق رزمی

ار در صلح آمدی اما برای جنگیدن

ارتش چشمان تو بی جنگ و بی لشگر کشی

دارد تصرف می کند دنیای احساس مرا


محمدصادق رزمی

از صدای تو سیمای من شاد می شد

سیمای دو چشمم شود آن لحظه چو دریا
وقتی که صدایت نرسد بر دل و جانم


محمدصادق رزمی

تعبیر رویایم تویی وقتی که کابوسم تویی

آنچنان خوابی برایت دیده ام ای عشق من

ابن سیرین مانده در تعبیر خوابم ناتوان


محمدصادق رزمی

رد اشک هایم مانده پشت سرت

هر کس که می رود پشت سرش رد پای اوست

جز تو که پشت سرت مانده گریه های من


محمدصادق رزمی

سلفی من با حرم

عاقبت باید بگیرم عکس سلفی در حرم

لحظه ای من باشم و آن پرچم سرخ حسین


محمدصادق رزمی

بید ، مجنون می شود

از نگاه سرو سبزت در خزان زرد من

بید قلبم می شود مجنون تر از دیوانه ها


محمدصادق رزمی

نگران شب اجرای تو ام

تو همان خواننده محبوب و خوش آوازی و

من شدم آن یک هوادارت پی امضای تو


محمدصادق رزمی

نوسان موهایت

قیمت نفت اوپک مانند موهایت شده
می شود بالا و پایین مثل آن با یک نسیم


محمدصادق رزمی

سلفی من با خدا

زیر باران ناگهان برقی زند آن آسمان

سلفی من با خدا در زیر باران شدید


محمدصادق رزمی

چه زیبا می کشد نقشت

یک نفر فرشچیان در دل من هر شب و روز

می کشد نقش دو چشمان تو را در قلبم


محمدصادق رزمی

فیبر نوری از درون چشم تو سرچشمه می گیرد عزیز

قطع گشته فیبر نوری در مسیر خانه ات

این دلیل آن شده با من نمیگیری تماس


محمدصادق رزمی

ساحل دریا شده خیره بر آن چشمان تو

آمدی از شوق دیدارش تو هم از راه دور

خوش به حال ساحل بوشهر و آن دریای زیبای جنوب


محمدصادق رزمی

مدرک قتل دلم موهای زیبای تو بود

عاشقانت را به کشتن می دهد موهای تو

عامل کشتار زنجیری شده موهای تو


محمدصادق رزمی

کاش همچون خواب بودم

ای کاش من همچون خواب بودم

تا هر وقت که دلتنگت می شوم
کمی تو را می دیدم...


محمدصادق رزمی

من اگر با مهر تو در قلب تو ساکن شوم

مسکن مهرم اگر در قلب تو بنیان شود

می شوم من  صاحب یک خانه در شهر دلت


محمدصادق رزمی