ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>
اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>
اشعار و نوشته های محمدصادق رزمیکلاغ آواره
قصه یکی بود و یکی نبود های منقصه کلاغ آواره ای است
که هیچ وقت
به خانه اش نمی رسد..
"اشغالگر"
دست پاییزی
مانند برگی پاییز زدهکه از درخت جدا میشود
دست تو نیز
جدا شد
از دست هایِ پاییزیِ من..
"اشغالگر"
تهرانِ ویران
مهم نیست در تهران
زلزله بیاید یا سیل یا هر اتفاقِ دیگر،
این شهر
بعد از تو
همیشه ویران است...
"اشغالگر"
انقلاب شکوهمند
شکوهمندترین انقلاب دنیا
انقلابِ عشقی بود
که به رهبری چشمانت
در قلبِ من اتفاق افتاد...
"اشغالگر"
هرج و مرج
هرج و مرجِ دلم
نه از دلار است و نه از یورو،
از نبودن کسی ست
که همه ارزهای معتبر دنیا هم
نمی توانند
او را به من برگردانند...
"اشغالگر"
حلقه اتصال
وقتی که تو نیستی
دست هایم را
در جیبم می کنم
دست هایت
تنها حلقه اتصال من هستند
به این زندگی...
"اشغالگر"
امید رسیدنت
مانند درختی پاییزیکه به امید رسیدن بهار است
رسیدنِ به تو
حتی در آن دنیا
تنها امید من است...
"اشغالگر"
تنهایی ام
فرقی نداردپاییز باشد یا بهار
بی تو
همیشه
برگ های درختِ تنهایی ام
زیر پایم صدا می کنند
"اشغالگر"