ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

می رود از درد خود زهرای اطهر با پدر

مثل هر شب چاه کوفه، با علی خو می کند
عمق تنهایی ز هر سو، بر دلش رو می کند
جان او هم از تنش، مانند یارش می رود
شمع بانو فاطمه، آهسته سوسو می کند
از مرور خاطراتش، در دلش با فاطمه
از دلش او گریه ای، بر حال بانو می کند
بر سر بالین مادر، آمده مولا حسین
با نگاه خسته اش، او  بر حسین رو می کند
می رود از درد خود، زهرای اطهر با پدر
بعد از آن مولا علی ، سر را به زانو می کند
از غم سنگین مادر ،بعد از آن هر سیدی
شکوه از تنهایی و، از دردِ پهلو می کند


محمدصادق رزمی

نظرات 2 + ارسال نظر
امیر 22 - اسفند‌ماه - 1394 ساعت 02:32

بسیار زیبا بود عالی

اتوسا 22 - اسفند‌ماه - 1394 ساعت 23:07

شعر هایتان بسیار زیباست به فکر چاپ کردنشان باشد
با ارزوی موفقیت برای شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد