ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

مشتری خورشیدِ چشمان تو ام ای بانو

من شبیه مشتری در چرخش خورشیدی اش

در مدارت مانده ام با آنکه دورم من ز تو


"اشغالگر"

امضای ته نقاشی عشق

مثل امضا در ته نقاشی استاد معروفی شدم

هر کسی بیند مرا عشقت تداعی می شود


"اشغالگر"

من کجا و در چه حالی عاشقت گردیده ام

من نمیدانم چگونه عاشقت گردیده ام

حال من را آدم دیوانه می فهمد فقط


"اشغالگر"

یا حسین

ای آنکه فدایت بأبی انت و امی

افتاده به قلبم همه جا ذکر حسینی


"اشغالگر"

بحران نبودنت را چه کنم

آن عقیق قطره ای می آید از چشمان تو

مثل بحران یمن من را پریشان کرده است


"اشغالگر"

خاطرت پیش جهان عزیز است و من جهانم

در پیش جهان خاطر چشم تو عزیز است که من

لشگر بکشم سوی جهان تا تو عزیزم باشی


"اشغالگر"

صنعت گردشگری در شهر ما

من به دنبال رخت در کل شهر در گردشم

اینچنین گردشگری در شهر ما ایجاد شد


"اشغالگر"

مشروب شیراز

از بس نگاه نافذت مست و خرابم کرده است

خون ها درون قلب تو مشروب شیرازی شده


"اشغالگر"

نمایشگاه کتاب چشمانت

چه غمگین می کند شعرم نمایشگاه تهران را

که چاپ شعر من انگار شده با غصه و غم ها


"اشغالگر"

صهنویسم روسری

همچو جولانی شده در سوریه موهای تو

صهنویسم روسری خیمه زده بر موی تو


"اشغالگر"

موی تو هزار و یک شب من است

شهرزادِ قصه گو پنهان شده در موی تو

روسری را وا بکن تا قصه گوید موی تو


"اشغالگر"

عسل کندوی عسل تلخ شده از حسرت

از حسرت آن گل که تو بویش کردی

باعث شده اندوه به کندو ببرد زنبوری


"اشغالگر"

رنگ عاشقی طلایی بود

از رخ برگ درختی در خزان فهمیده ام

هر که عاشق تر شود رنگش طلایی می شود


"اشغالگر"

رود از عشق نیلوفر مرداب شد

عاشق نیلوفری شد رودِ پر جنب و خروش

مقصدش دریا ولی از حسرتش مرداب شد


"اشغالگر"

سراب رسیدنم به تو

من در طلب چشم و دو ابروی سرابت
سوی تو روم لیک به گردت نرسم من


"اشغالگر"


مولای ما علی بوده و خواهد بود

از دل کعبه علی مرتضی آمد به میدان وجود

چون علی از دل بر آمد لاجرم بر دل نشیند


"اشغالگر"

یک سرنگ بی هوا تزریق کردم بر خودم

آن هوای بی تو را تزریق کردم در رگم

صبر کن، تنها نرو تا من بیایم همرهت


"اشغالگر"

گوشه چشم تو می کشد من را

لازم به نبرد و جنگ و شمشیرت نیست

من با گوشه ی چشم تو خودم می میرم


"اشغالگر"

شراب عشق تو هفت ساله می شود

سال ها غم خوردم و عشق تو را من داشتم

شد غمت در قلب من همچون شرابی خانگی


"اشغالگر"

شاعران قبلا تو را سروده بودند

گرچه ما در عاشقی با هم معاصر بوده ایم

حرف من را شاعری در قرن قبلی گفته بود


"اشغالگر"

قیامت کاش که فردا بر پا بشود

آرزو دارم قیامت زودتر بر پا شود

تا ببینم خنده ات را موقع دیدار من


"اشغالگر"

مانند جنوب داغم با تو

هوایم بوده با دستت شبیه شرجی بوشهر

ولی بی تو دو چشم من شده چالوس بارانی


"اشغالگر"

حالا که باران نمی بارد بگذار اشکم ببارد

به عشقت گریه ها کردم در این شب های دلتنگی

که باران هم نمی بارد در این شب های غمگینی


"اشغالگر"

ای کاش کمی ار تو خبر داشت خبر ها

هر شب شده ام من پی تو پای خبر ها

ای کاش که دنیای خبر از تو خبر داشت


"اشغالگر"

آرامتر برو ای جان من

کاش آرامبخش
بر قدمهایت اثر می گذاشت

و آرامتر می رفتی...


"اشغالگر"

اثر ندارد بر تو

با آنکه کمتر میکند درد دلم را او کمی

لیکن دیازپامی قوی کمتر نکرده رفتنت


"اشغالگر"

سرنوشتم لرزه دارد از غم چشمان تو

سرنوشتم را کف دستان من رمال ها هم دیده اند

بخت من از لرزش دستان تو مثل نپالی ها شده


"اشغالگر"

خسته ام از بس که توصیفت کرده ام

خسته ام از بس که توصیفت شبیه تو نبود

اندکی پایین بیا خود را نمایان تر بکن


"اشغالگر"

خدا صاحب هر نفطه دنیاست

وقتی که خدا صاحب هر نقطه دنیاست

پردیس و جهنم چه تفاوت به دلم داشت


"اشغالگر"

سوهان چشمانت قم را بهم ریخته است

بس که چشمانت شده شیرینتر از قند و عسل

چشم تو در شهر قم سوهان فروشی می کند


"اشغالگر"

هیزم بی آتش همان سرما بود

هیزم شومینه است خاطره
بی حضور آتشینت

گرمم نمی کنند خاطره ها...


"اشغالگر"

بهمن اورست است نبودنت

شبیه کوهنوری
که در بهمن اورست گیر افتاده باشد

دلم راه گریزی ندارد از تو...


"اشغالگر"

نبودنت وسیع است بانو

ندارمت
به همان اندازه که

دوستت دارم...


"اشغالگر"

طب سوزنی و طب نگاه تو

چینیان با سوزنی درمان دردی می کنند

تو ولی با یک نگاه درمان دردم کرده ای


"اشغالگر"

آشوب کردی در دلم بی آنکه تظاهر تو کنی

در خیابان دیدمت ناگه دلم آشوب شد

بی تظاهر بی خرابی تو شدی آشوبگر


"اشغالگر"

مخفی شدم تا ببوسمت

مثل آن مخفی شدن در بازی های کودکی

تا کسی ما را ندیده مخفیانه بوسه کن


"اشغالگر"

زلزله در قلب من همچون نپالی ها کند

بس که آن چشم سیاهت لرزه بر قلبم گذاشت

آن نپالی با دلم احساس همدردی کند


"اشغالگر"

طرح استانی شدن

طرح استانی شدن تصویب مجلس گر شود

آن زمان من عاشق استان چشمت میشوم


"اشغالگر"

گشت ارشاد شده در پی مویت بانو

آنچنان موهای تو شهری پریشان کرده که

گشت ارشادی شده لازم به ارشادی شدن


"اشغالگر"

بعد از ظهر بارانی در خیابان ولیعصر چقدر شبیه چشمان توست

چون درختانِ ولیعصر ، که باران خورده

رنگِ باران شده آن چشمِ سیاهت بانو


"اشغالگر"

دست تو داغی دستان جنوبی بوده است

گرمی دستان تو مردادِ بوشهری شده
آن یکی خرما و در دستان تو من می پزم


"اشغالگر"

آرزویم توو در قنوتم

آمدم تا در قنوتم از خدا یک آرزویی من کنم

تا که گفتم "ربنا" دیدم تویی در دست من


"اشغالگر"

خودشکی راه میانبر بودش به تو

یک گلوله در شقیقه بعدِ آن شلیک گرم

فکر تو از مغز من پاشیده بر درب اتاق


"اشغالگر"

اندک اندک به تو می رسم مثل جادهای به قله کوه

تو شبیه کوه مغروری که خود را دیده بالاتر ز ابر

من شبیه جاده باریکه ای بالا روم تا سوی تو


"اشغالگر"

روزه داری که دلش لک زده آبی سرد

من شبیه روزه داری که دلش آبی بخواست

عکس تو میبینم و من هم دلم می خواهدت


"اشغالگر"

آوار شد خرابی ها بر من

شبیه زلزله در نپال
آمدی و رفتی
بعد از تو
من فقط خرابه ای هستم

که روزی آباد بود...


"اشغالگر"

آغوش در باد

باد عطر تو را آورده بانو
کجای این شهر
باد را به آغوش کشیده ای...


"اشغالگر"

حکم شرعی من بی تو خودکشی ست

مرجع تقلید من عاشق اگر بودش کمی

حکم بی تو بودنم را خودکشی میداد او


"اشغالگر"

آخرین تصویر تو در ذهنم مانده

آخرین تصویر تو مخفی شده بر پشت پلک

تا ببندم پلک خود ظاهر شود بر پشت پلک


"اشغالگر"

آتش دل را شعله ورتر می کند باران

صدای بارش باران که آتش را کند خاموش

ولی آتش زند باران دلی را وقت تنهایی


"اشغالگر"