ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>
اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>
اشعار و نوشته های محمدصادق رزمیمن در جناح عشق سیاسی تو ام
من اصولگرا هستمدر راه عشق تو،
در جبهه پایداری ام
برای رسیدن به تو،
اصلاح طلبم
وقتی موهایت را اصلاح می کنی،
فتنه گرم
وقتی فتنه چشمان تو باشد...
"اشغالگر"
نا امیدیم همه
کوچه های بن بست شهر ریهمان بزرگراه های شمال تهران اند
که از به تو رسیدن
نا امید اند...
"اشغالگر"
ای کاش آخرینم می ماندی..
آخرهاهمیشه دلنشین اند
مثل آخر فیلم ها
زنگ آخر مدرسه
آخر قصه ها
و آخرین نگاه تو...
"اشغالگر"
سوختم در خیابان تاریک زندگی
خاموشم و سر به زیرهمچون تیر چراغ برقی غمگین
با چراغی سوخته
در خیابانی تاریک...
"اشغالگر"
کل معاهده های جهان را بر هم ریخته ای
توتاسیسات هسته ای ایرانی
و من
بازرس آژانس بین المللی انرژی اتمی
در حسرت دیدارت...
گلوله آخرین خاطره پرنده بود
دلمهمچون لانه ای خالی و بی خبر
منتظر پرنده ای ست
که شکارِ شکارچی شد...
"اشغالگر"
انگار زمان هم ایستاده و رفتنت را نگاه میکند..
ای که در بودنتثانیه ها در دور تند بودند
چرا حالا که نیستی
نمی گذرند ثانیه های عمرم...
"اشغالگر"
قصه جانباز شیمیایی
اِی دخترم اِی دخترم
کنار تخت من بشین
بشین کنارم گل من
بشنو غم این دل من
جانبازی شیمیایی ام
دارم به آخر می رسم
قصه تکراری من
بزار که باز برات بگم
دشمن که حمله کرد به ما
تا بگیره دنیای ما
ما هم به امر رهبری
زدیم به خط دشمنا
جنگیدیم و دشمنا رو
زدیم عقب با دل و جون
اونجاها بود که دشمنا
همچون امامون حسین
که آب روشون بسته بودن
با بمبای شیمیایی
اکسیژنو به روی ما
بستنو ما رو دور زدن
عده ای مون شهید شدن
بعضیا هم اسیر شدن
بعضیمون هم که بی ریه
موندیم و ای کاش نبودیم
اِی دخترم ای گل من
ببخش که تنهات میزارم
ببخش که با بودن من
اون روز توی دانشکده
آبروت رو برده بودم
بابایی جون منو ببخش
واسه همون شبایی که
با سرفه ها و فریادام
نزاشتم راحت بخوابی
به درس و کارات برسی
حالا که من دارم میرم
به بابایی قولی بده
مواظب دلت باشی
نکنه که شیمایی شه
نکنه فراموشم کنی
نکنه که یادتون بره
جانباز شیمیایی رو
حالا که من دارم میرم
مواظبت کن از خودت
خدا نگهدار گل من
دیگه که وقت رفتنه
خدا نگهدار گل من