مهر خود را یک نفر در قلب من جا می کند
در دلم احساس خود را با غمش تا می کند
در شب غمگین من آن یک نفر می آیدش
در دلم با عشق خود یک خیمه بر پا می کند
در زمستان یک نفر گرمای عشقش می رسد
با نفس هایش به سرمای دلم ها می کند
یک نفر هر صبح روشن می کند من را نگاه
چشم خود را او برای دیدنم وا می کند
زیر باران در خیابان یک نفر با یک نگاه
مهر خود را در دلم با چشم خود جا می کند
محمدصادق رزمی