ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

چشمهایم حکم به توقیفی لبهایم داد

چشم هایت
قوه قضاییه است
جریده لبهایم را

توقیف می کند...


"اشغالگر"

کلید عشقت در دلم شکسته است

همچون کلید که می شکند درون قفل

کلید عشق تو هم شکسته درون دل


"اشغالگر"

غمت اندازه ندارد بانو

غمت باران سنگین است بانو
دلم همواره غمگین است بانو
برای عاشقی همچون دل من

حیاتم بی تو ننگین است بانو


"اشغالگر"

عکست به گریه من می خندد

برای خنده عکست گریه ام گرفت

ای داد که قصه ی عشق تو ماندنی نبود


"اشغالگر"

قفسی تنهایم

برای قفسی که پرنده اش پریده
چه فرقی می کند
که درش باز باشد

یا بسته؟


"اشغالگر"

خاطره ها مین اند

از جنگ
مین می ماند
و از عشق

خاطره..


"اشغالگر"

غمت صبر ایوب دارد

دلتنگی ام برای تو
ایوب است

مرا طاقت این همه صبر نیست...


"اشغالگر"

در حسرت باران خشک می شوم

کویر شدم
از غم ابری

که کوه نگذاشت به من برسد...


"اشغالگر"

آب می شوم و تمام می شوم

من همان آدم برفی ام
که ذره ذره آب می شوم

و از چشم های تو چکه می کنم...


"اشغالگر"

ندیدنت در خواب

دردناکتر از رفتنت
نیامدنت بود

به خوابم..


"اشغالگر"

نیل را من گریه کرده ام

از معجزات حضرت عشق بود
که نیل را
بعد رفتنت

به چشمانم آورد...


"اشغالگر"

عهدنامه 1975

روسری ات
عهدنامه 1975 الجزایر بود
آنرا که از موهایت برداشتی
جنگ عشق

در قلبم آغاز شد...


"اشغالگر"

پر از حادثه ام

حالا در نبودنت
کدام پر حادثه تریم
من

یا ویژه نامه تپش جام جم؟


"اشغالگر"

صلح می آید روزی

میان این همه جنگ
تو همان

صلحی...


"اشغالگر"

زمستان هر چه سردتر آغوشت گرم تر

تو که باشی
زمستان یعنی

آغوشی گرم...


"اشغالگر"

آرزوی من محال است

در قنوتم از خدا من مرگ می خواهم ولی

از خدا شرمنده ام با این دعاها کردنم


"اشغالگر"

بیستون جانم تا ابد ویران است

سرزمین قلب من چون بیستون آباد بود

آن غم اشکانی ات قلب مرا ویرانه کرد


"اشغالگر"

هر دو تمام میکنیم

دکتر که گفت متاسفم
داخل اطاق عمل
تو تمام کردی

و بیرونش من...


"اشغالگر"

روز تاریکی بود

اسمش روز بود
ولی از هزاران شب بی ماه
تاریکتر بود

روزی که تو رفتی...


"اشغالگر"

رسیدم به تو اما خیلی دیر

راه رسید به تو را
از وسط میدان مین باز کردم
اما به تو که رسیدم

دیدیم دیگر جان ندارم...


"اشغالگر"

برای رسیدن به تو خط شکن شدم

آن سوی میدان مین
تو بودی
و من برای رسیدن به تو

شهادت طلب شدم..


"اشغالگر"

تکرار سختی ست غم نبودنت

دلتنگی ات
همچون پاندول ساعت
می رود

و بر می گردد..


"اشغالگر"

سرنگ پر بود از هوایی که پر از درد است

درد در خونم می پیچد
بی تو حتی این سرنگ هم

هوایش درد دارد..


"اشغالگر"

قلبم از پس فاصله ها بر می آید

قلبم نمی داند
فاصله یعنی چه
وقتی که تو

همیشه در آن هستی...


"اشغالگر"



خانم ها مقدم ترند همیشه

همیشه
ladys first
حتی

در نبودن ...


"اشغالگر"

من و باران هر دو کنار هم بودیم

باران
نه آن سوی پنجره بود
نه این سویش
باران

در چشم های من بود...



خاموش خواهم شد

من شمعی روشن
اما افتاده ام
آنقدر اشک خواهم ریخت

تا که خاموش شوم ...


"اشغالگر"

همه رفته اند و خرابه ای مانده از من

همچون روستایی
که همه اهالیش به شهر رفته اند

تنهایم...


"اشغالگر"

بی طرف بودم ولی اشغال شدم

چشم هایت
ارتش متفقین بود
و دل من
تهرانی به طرف
در بحبوحه جنگ جهانی دوم

که به اشغال تو در آمد...


"اشغالگر"

باران هم نمی ماند

باران هم
شبیه تو بود
وقتی
نیامده

رفت...


"اشغالگر"

همه اخبر ها بدند وقتی از تو خبری ندارند

خبر بی خبری

بد خبریست..


"اشغالگر"

دنیا پر از بی خبری ست

این همه شبکه خبری

به چه کار می آید
تنها خبر این دنیا
تو بودی
که دیگر بر نمی گردی...


"اشغالگر"

نزدیک است که مرا بکشد دلتنگی

دلتنگی ات
بمبی ساعتی ست
هر چقدر که زمان می گذرد

مرا به مرگ نزدیکتر می کند...


"اشغالگر"

نبودنت اثر دارد...

بر من
نه توپ اثر داشت
نه تانک
نه مسلسل و نه تحریم ها
نبودنت برای من

از همه شان کشنده تر بود...


"اشغالگر"

دلم را کشتی و رفتی

نه سلاح سرد بود نه گرم
چشمانت
سلاح عشق بود

برای کشتن دلم...


"اشغالگر"

آه می کشم غیر ارادی

در زمستان
دست هایم را
"ها" نمی کنم

از درون سینه ام به جای "ها"

"آه" بیرون می آید...


"اشغالگر"

خدانگهدار ای باوفاترین یار درخت

تکان خوردن شاخه ها
از باد نبود
درخت داشت
خداحافظی می کرد

با آخرین برگش...


"اشغالگر"

به تو خواهم رسید

انگار من ایرانم
و تو انرژی هسته ای
که همه دارند تلاش می کنند

تا به هم نرسیم...


"اشغالگر"

اعتراف میکنم به عشقت

بازپرس
اعترافاتم را که خواند

عاشق تو شد...


"اشغالگر"

اینجام غم بی داد میکند

نه شرقی بودیم
نه غربی
ما اهالی غمگین ترین نقطه زمینیم
خاورمیانه ای که باشی
یادت می رود

خندیدن را..


"اشغالگر"

باران از زمین و آسمان

زیر باران
خیس نمی شوم..
من خود

بارانم...


"اشغالگر"

احساس را هم باید ترجمه کرد

چقدر سخت است
مترجم شعر شاعری باشی
که وقت سرودن شعر هایش
اشک هایش نوشته را

خیس کرده باشد...


"اشغالگر"

عشق را شاید در ساحل دیده بود نهنگ

درد یعنی
خودت دریا باشی
ولی نهنگ دلت
به خاطر ساحل

خودکشی کند...


"اشغالگر"

جاده ها همیشه تنهایند

تنهایی یعنی
مسیری در بیرون شهر
که نمی داند

می روی یا می آیی..


"اشغالگر"

مرگ گریه مرد بود

مردها گریه نمی کنند
دلتنگ که می شوند

اندکی میمیرند...


"اشغالگر"

یلدا بهانه بود

یلدا هم که برود
باز شب های دلتنگی من

کوتاه نمی شود...


"اشغالگر"

بی تو ، باران را از پشت پنجره باید دید

خطر دل گرفتگی دارد
بارانی که
بی تو

بر من می بارد...


"اشغالگر"

دردها می آیند از همه سو

همچون جاده چالوس
که هزار پیچ دارد
راه عشق تو نیز

هزار درد داشت..


"اشغالگر"

چشمانم موقعیت دلتنگی را لو می دهد

فرماندهان ارتش
مانده بودند
که من
چگونه استتار کرده ام
این همه درد را

در پشت لبخندی کوچک...


"اشغالگر"

موهایت را کوتاه نکن بگذار زندگی کنم

زندگی به مویی بند است
آری...
موهای تو
بند اتصال من بود

به زندگی...


"اشغالگر"