-
من به آن چشمان تو باید به هر قیمت رسم
11 - فروردینماه - 1396 20:30
می رسد روزی عزیزم با تو بر جنت رسم من به پایان غمت در ظلمت و محنت رسم مثل یک سریال خوش شاید در آخر ما شویم من به آن دستان تو شاید در آن قسمت رسم این جهان قسمت نشد من با تو باشم اندکی آن جهان شاید عزیزم با تو بر حاجت رسم این جهان یا آن جهان فرقی ندارد بر دلم من به آن چشمان تو باید به هر قیمت رسم تا کمی در قلب من اندوه...
-
تو رفتی و قسم خوردم، که باشم تا ابد تنها
10 - فروردینماه - 1396 21:57
خدا را خوش نمی آید، چنین دل را بسوزانی که با آن برق چشمانت، دلم را هم بلرزانی ندارد ارزشش ای عشق، در این تنهاییِ دنیا که با آن بی محلی ها، مرا از خود برنجانی زمانی عاشقم بودی، در آن ایام آغازین چرا از بودنت با من، چنین حالا پشیمانی تو رفتی و قسم خوردم، که باشم تا ابد تنها ببین حالا ز تنهایی ،دو چشمم گشته بارانی برو با...
-
همیشه قسمت عاشق پر از اندوه و تنهایی ست
9 - فروردینماه - 1396 20:49
همیشه قسمت عاشق پر از اندوه و تنهایی ست دو چشمش از غم عشقش شبیه ابر دریایی ست دلش خوش می شود وقتی خبر از عشق او آید درون قلب او حتما چنین آن لحظه غوغایی ست یقینا اوج غم هایش بر او در آخر شب هاست زمانی که ز اندوه اش غمش تا مرز شیدایی ست به زیر نم نم باران بدون دست معشوقش یقینا از غمش آنگاه درون سینه بلوایی ست رسیدم من...
-
با تو بر آغاز خود، بنگر چه نزدیکم عزیز
8 - فروردینماه - 1396 22:20
من همیشه عاشقم، اما بهاران بیشتر تا ابد دلتنگتَم، در زیر باران بیشتر هر زمان خیسم ز غم، اما به باران خیس تر خیسم از اندوه تو، در ماه آبان بیشتر هر کجا من میروم، دلتنگ رویت میشوم هر کجا دلتنگم، اما به تهران بیشتر با تو آغاز جهان، لبریزِ لبخند من است بیتو اما قسمتم، درد است و هجران بیشتر دوستت دارم ولی، در زیر باران...
-
شده آیا ز غمش خواهش تو مرگ شود
8 - فروردینماه - 1396 20:48
شده آیا ز غمش عمر و دلت پیر شود یا که از عطر بهار قلب تو دلگیر شود دلخوشی های دلت عطر و خیالش بشود با خیالش یهویی قلب تو تسخیر شود شده آیا که فقط همدم تو عکس شود چشم خیست ز غمش خیره به تصویر شود شده آیا ز غمش خواهش تو مرگ شود با غمش قلب و دلت از همه کس سیر شود همه شب خواب خوشت دیدن یارت بشود صبح هر روز ولی درد تو...
-
وقت رفتن شده و دیر رسیدی عشقم
7 - فروردینماه - 1396 19:24
سرطان آمده و رو به خدا من شده ام روح شد پیکر من مثل هوا من شده ام می زند یک غصه ای بر این دلم تنها فقط غصه اینکه فقط از تو جدا من شده ام دلخوشم با همه دردم که در این بیماری عاقبت ای گل من بر تو فدا من شده ام از خدا خواسته ام مرگ کمی دیر کند تا بیایی به برم رو به دعا من شده ام وقت رفتن شده و دیر رسیدی عشقم مرگ من آمده...
-
رفتنت داغ بدی داشت به جانم ای عشق
7 - فروردینماه - 1396 19:07
هر چه کردم به دلت قلب تو همراز نشد بعد تو بلبل جان عاشق پرواز نشد شرم کردم که به تو عاشقی ابراز کنم عشق من بی تو دگر بر کسی ابراز نشد قلب من پنجره ای رو به خیالت بودش که شبی رفتی و آن رو به کسی باز نشد رفتنت داغ بدی بود به جانم ای عشق مثل داغت به دلم داغی اهواز نشد خواستم با تو فقط عاشقی معنا بشود هر چه کردم به دلت...
-
من خدا را بنده ام چون تو مسلمان بوده ای
6 - فروردینماه - 1396 19:45
این درست است زنده ام اما نکردم زندگی بی تو قلبم در جهان خو کرده با افسردگی من که افتادم دگر از چشم زیبایت عزیز بی تو حالا پر شدم از درد این افتادگی آنچنان آشفته ام در این جهان از رفتنت عاقبت دق می کنم با این همه آشفتگی من خدا را بنده ام چون تو مسلمان بوده ای زین سبب با رفتنت خو کرده ام با بندگی یک شبی گفتم به تو با...
-
عاقبت از غصه ات من هم به پایان می شوم
6 - فروردینماه - 1396 19:19
گرچه گاهی با غمت در دل پریشان می شوم با همین یادت ولی آن لحظه در مان می شوم با خیالت هر زمان تا چشم من تر می شود آن زمان از درد تو مانند طوفان می شوم بی تو در شهرم عزیز تا جفت عاشق دیده ام پشت یک لبخند تلخ آن لحظه پنهان می شوم آنچنان اندوه تو در سینه پنهان گشته است عاقبت از غصه ات من هم به پایان می شوم هر زمان زل...
-
روی قبرم سنگی ام آنجا نوشتی بی خیال
6 - فروردینماه - 1396 19:00
تا نوشتم عاشقم آنجا نوشتی بی خیال من نوشتم در دلی اما نوشتی بی خیال زیر هر شعری ز عشق تا اسم تو آورده ام تا که دیدی آن نظر در جا نوشتی بی خیال زیر باران تا که من از پنجره می بینمت روی آن شیشه تو هم با ها نوشتی بی خیال روی ساحل تا که من آنجا نوشتم عاشقم روی آن ساحل فقط با پا نوشتی بی خیال وقت رفتن از جهان وقتی که من هم...
-
مرا در این غم و غربت، تک و تنها رها کردی
6 - فروردینماه - 1396 11:24
تو رفتی ای عزیز من، ولی من همچنان هستم تو تنها آن زمان بودی، ولی من هر زمان هستم مرا در این غم و غربت، تک و تنها رها کردی که من تنهاترین آدم، ز دردت در جهان هستم تو را گم کرده ام ای عشق، نمی دانم کجا رفتی به دنبال نشان تو، که حتی یک نشان هستم ز یادت بس که باریدم، نمانده اشک چشمانم شبیه رود زاینده، میان اصفهان هستم...
-
چه شب بدی ست امشب که تو را در آن ندارم
4 - فروردینماه - 1396 20:35
چه شب بدی ست امشب که تو را در آن ندارم چه بهار تلخ و بی سردی که تو را چنان ندارم شده این جهان ز دردم چو قفس به آن پرنده به خدا که بی تو دیگر به نفس توان ندارم چه تفاوتی است اینک به بهار و آن خزانم که تو را در این بهاران چو به آن خزان ندارم به کجا تو رفتی ای عشق که شدم پی ات روانه تو خودت بگو کجایی که ز تو نشان ندارم...
-
ای که بر تنهایی ام لبخند تلخی می زنی
4 - فروردینماه - 1396 19:28
یاد چشمانت بخیر با آن بهاری داشتم در میان روزگار من هم نگاری داشتم بین آن دریای غم وقتی که تنها می شدم با نگاه عاشقت من هم قراری داشتم غرق شادی میشدم وقتی که میدیدم تو را در کنارت روز و شب من روزگاری داشتم آرزو دارم شبی حالا که رفتی با خدا در کنار قبر تو من هم مزاری داشتم ای که بر تنهایی ام لبخند تلخی می زنی این خزانم...
-
گویی که با اندوه و غم، بنیان شده معماری ام
16 - اسفندماه - 1395 13:21
من در میان سیل غم، چون رئیس علی دلواری ام خنجر به قلبم خورده است، مجروح زخمی کاری ام بوشهر چه غمگین می شود، وقتی غمت دارد دلم گویی که با اندوه و غم، بنیان شده معماری ام در جنگ عشق و عاشقی، وقتی که درگیر غمم چشم تو در تصویر تو، آمد به قصد یاری ام اندوه تو چون انگلیس، وقتی به قلبم می زند آن لحظه من دلواری ام، در جنگ...
-
مرگ مغزی می شود هر کس که عاشق می شود
16 - اسفندماه - 1395 12:56
هر کس که عاشق می شود حتما که تنها می شود از حال آن معشوقه اش هر لحظه جویا می شود گاهی که از معشوق او در جمع صحبت می شود آن مرد عاشق با غمش اینگونه رسوا می شود در لحظه دلتنگی اش وقتی که غمگین می شود در گوشه ای از یک اطاق با غصه اش جا می شود در زیر بارانی که نیست او را تجسم می کند با فکر او در خاطرش او غرق رویا می شود...
-
عاشقت بودم ولی ،رفتی تو با آن دیگری
16 - اسفندماه - 1395 11:58
از کنارم رد شدی، دیدی ولی نشناختی من همانم که به دل، آن عشق زیبا ساختی یاد آن عشق قدیمی، یاد آن چشمان تو یاد آن روزی که تو، بر عاشقت دل باختی عاشقت بودم ولی ،رفتی تو با آن دیگری حق این عاشق عزیز، الحق چه بد پرداختی مثل باران بهار، ناگه به چشمم آمدی دیدی آن حال مرا، اما چرا نشناختی ناگهان با گریه ام، یک لحظه برگشتی عقب...
-
عشق خود را در دلم از برق چشمانم بخوان
14 - اسفندماه - 1395 19:58
بی تو حالا از غمت بر زندگی اصرار نیست اینکه عاشق بوده ام حالا دگر انکار نیست یاد دستانت بخیر در خش خش برگ خزان با تو بودن در خزان حالا ببین تکرار نیست عشق خود را در دلم از برق چشمانم بخوان لذت این عاشقی در گفتن و اقرار نیست دیر دانستم عزیز هر عاشقی در عشق خود راه او در این مسیر در زندگی هموار نیست بس که از اندوه و غم...
-
غم و اندوه این جانم تمامش مال تو باشد
10 - اسفندماه - 1395 20:59
من و قلب پریشانم، تمامش مال تو باشد ببین حتی بهارانم، تمامش مال تو باشد به یادت گریه ها کردم، به زیر نم نم باران من و این چتر و بارانم، تمامش مال تو باشد غمت افتاده بر جانم، پریشان کرده احوالم غم و اندوه این جانم، تمامش مال تو باشد دعای هر نمازی تو، در این اوقات روحانی که حتی دین و ایمانم، تمامش مال تو باشد در این...
-
در این دنیا بدون تو به مردن قادرم بی تو
10 - اسفندماه - 1395 20:22
دوباره یاد تو امشب، به هم زد خاطرم بی تو به یاد عشق شیرینت، دوباره شاعرم بی تو هنوزم در خیابانت، به دنبال تو می گردم که از دلتنگی ام هر شب، در آنجا عابرم بی تو تو رفتی و ندانستی، جهانم چون قفس گشته در این دنیا بدون تو، به مردن قادرم بی تو بدان از بس پریشانم، به هر جا می روم در دم مشخص می شود حالم، ز رنگ ظاهرم بی تو شب...
-
حالا عروس شده دختر ولی پر از غم است
9 - اسفندماه - 1395 22:07
از گوشه ی چشمی که با غصه تر شده با نگاه خیس و تَرَش خیره بر پدر شده غرق خیال می شود آن لحظه از غمش وقتی به یاد پدر، در سینه او پکر شده یاد قدیم و پدر که عازم به جبهه بود مردی که تمام او به همین مختصر شده حالا عروس شده دختر ولی پر از غم است از غصه ی پدرش که مفقود الاثر شده دوباره عاقد و وکیل و سوال و انتظار گویا که...
-
می رسد فصل بهار، در یک شبی از روزگار
9 - اسفندماه - 1395 21:27
شمع خاموشم ولی، در دل فروزانم عزیز مثل یک خاکسترم، در سینه سوزانم عزیز می رسد فصل بهار، در یک شبی از روزگار من ولی از رفتنت، اینجا زمستانم عزیز می زند باران و نم، بر روی چترم در بهار من ولی در زیر چتر، از غصه بارانم عزیز آنچنان قلب و دلم، در بند عشقت گشته که هر کجا من می روم، گویی که زندانم عزیز این نشد گویم به تو، من...
-
بیا امشب به رویایم، در این اوقات دلتنگی
7 - اسفندماه - 1395 20:33
من اینجا از غمت تلخم، تو هم آنجا پریشانی من اینجا ابر غمگینم، تو آنجا مثل بارانی شدم از غصه ات تنها، پرم از بارش باران هوای بارش باران، ز چشمانم تو می خوانی بیا امشب به رویایم، در این اوقات دلتنگی چرا امشب به رویایم، کمی با من نمی مانی ببین در آخر عمرم، به یادت غصه ها دارم هنوزم از غمت تلخم، در این ساعات پایانی در این...
-
بیا در خواب من گاهی، زمان هایی که دلتنگم
17 - بهمنماه - 1395 20:50
اگر دلگیر و تنهایم، بدان داغ تو سنگین است مدار زندگی بی تو، ز اندوه تو غمگین است نمی دانم چرا بی تو، در این دنیا اسیرم من ولی اینرا بدان ای عشق، نفس هم بی تو ننگین است بیا در خواب من گاهی، زمان هایی که دلتنگم که با رویای چشمانت، کمی این غصه تسکین است دقیقا حال من بی تو، شبیه حال فرهاد است که فرهاد از غم عشقش، دلش در...
-
منم مجنون ترین عاشق، منم آواره ای عشقت
17 - بهمنماه - 1395 20:14
منم تنهاترین انسان، منم معنای تنهایی من و دلتنگی و یادت، من و شب های تنهایی منم مجنون ترین عاشق، منم آواره ای عشقت غریب افتاده ام بی تو، در این صحرای تنهایی از آن وقتی که تو رفتی ،جهان خالی شده از عشق ببین وامانده ام ای عشق، در این دنیای تنهایی غمی اندازه ی دریا، درون سینه ام دارم به یادت غرق خواهم شد، در این دریای...
-
می شود ممکن شوی این فاصله پایان شود
16 - بهمنماه - 1395 20:56
می رسد روزی که سختی های ما آسان شود بر کویر قلب مان از عشق مان باران شود عاقبت می آیی و با بوسه ای بر قلب من مرد تو عاشق ترین انسان این تهران شود می رسد در عاقبت با بوسه ات در یک شبی زخم آن ایام غم در سینه ام درمان شود مثل صبح برفی یک روز زیبا در جنوب می شود ممکن شوی این فاصله پایان شود این جهان یا آن جهان فرقی ندارد...
-
تا ابد سهم منی، زیرا تویی آن عشق من
16 - بهمنماه - 1395 19:40
رو به رویت می نشینم، جان من حرفی بزن مرهمی بر زخم دل، درمان من حرفی بزن می گذارم بذر عشق، تنها به گلدان دلت خواهشا با این گلت، گلدان من حرفی بزن تا ابد سهم منی، زیرا تویی آن عشق من پس کمی با این دلم، ای آن من حرفی بزن مثل یک ابر بهار، وقتی که باران را نداشت ساکت و لب بسته ای، باران من حرفی بزن اینکه در عکسی و تو، حرفی...
-
یک نفر اسمش خدا با حکمتی بی انتها
15 - بهمنماه - 1395 19:38
تا که از درد و غمم در سینه تنها می شوم یک نفر می آید و با مهر او ما می شوم او که در تنهایی ام تا غصه بر دل می رسد با نگاه عاشقش در دم مداوا می شوم آنقدر آن یک نفر زیباتر از هر آنچه هست عاشق زیباییش آن لحظه آنجا می شوم یک نفر اسمش خدا با حکمتی بی انتها اینچنین با حکمتش بر غم توانا می شوم بعد از این در این جهان با تلخی...
-
از غمت من عاقبت با غصه کم کم می روم
13 - بهمنماه - 1395 19:10
تا که یادت می رسد آن لحظه در غم می روم از غمت من عاقبت با غصه کم کم می روم هر زمان از غصه ات در زیر باران رفته ام ناگهان با غصه ات در سینه آن دم می روم زخم این احساس و دل دیگر ندارد مرهمی از غمت بیمارم و از زخم مرهم می روم بی تو وقتی بر سرم باران نم نم می زند مثل باران خزان بنگر که نم نم می روم عاقبت در یک شبی از بس...
-
عاشقم بودی و من خیره به چشمت می شدم
13 - بهمنماه - 1395 18:43
گر تو بودی در برم هر جا طبیبت می شدم در میان موی تو من عطر سیبت می شدم خیره بر چشمان تو من شعر می خواندم عزیز با همین شعر و غزل من دلفریبت می شدم دست تو در دست من در زیر باران بهار گر تو بودی آن زمان شاید حبیبت می شدم عاشقم بودی و من خیره به چشمت می شدم در نگاه عاشقت آنجا نصیبت می شدم کاش بودی تا کمی احوال تو بد می...
-
ای نام بلندت به غمم مثل کلید است
12 - بهمنماه - 1395 19:03
ای حق که تویی با همه رحمان، تو ببخشم با این دل تنها و پریشان، تو ببخشم از بس که شدم غرق گناه در همه عمرم حالا شده ام بی تو پشیمان، تو ببخشم گفتی که در خانه تو بر همه باز است با مهر کریمانه و احسان، تو ببخشم چشمم ز غمم خیس شد از بارش اشکم بنگر که شدم بی تو چه گریان، تو ببخشم ای آنکه به من خویش تری از رگ گردن دارم به...