ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

حالا عروس شده دختر ولی پر از غم است

از گوشه ی چشمی که با غصه تر شده
با نگاه خیس و تَرَش خیره بر پدر شده

غرق خیال می شود آن لحظه از غمش
وقتی به یاد پدر، در سینه او پکر شده

یاد قدیم و پدر که عازم به جبهه بود
مردی که تمام او به همین مختصر شده

حالا عروس شده دختر ولی پر از غم است
از غصه ی پدرش که مفقود الاثر شده

دوباره عاقد و وکیل و سوال و انتظار
گویا که عاقد مجلس صبرش به سر شده

یک قاب کهنه و یک بابا درون عکس
یک بغض و یک بله و چشمی که تر شده

محمدصادق رزمی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد