گرچه گاهی با غمت در دل پریشان می شوم
با همین یادت ولی آن لحظه در مان می شوم
با خیالت هر زمان تا چشم من تر می شود
آن زمان از درد تو مانند طوفان می شوم
بی تو در شهرم عزیز تا جفت عاشق دیده ام
پشت یک لبخند تلخ آن لحظه پنهان می شوم
آنچنان اندوه تو در سینه پنهان گشته است
عاقبت از غصه ات من هم به پایان می شوم
هر زمان زل میزنم بر عکس تو در این اتاق
آن زمان از غصه ات در دل پریشان می شوم
محمدصادق رزمی