تو رفتی ای عزیز من، ولی من همچنان هستم
تو تنها آن زمان بودی، ولی من هر زمان هستم
مرا در این غم و غربت، تک و تنها رها کردی
که من تنهاترین آدم، ز دردت در جهان هستم
تو را گم کرده ام ای عشق، نمی دانم کجا رفتی
به دنبال نشان تو، که حتی یک نشان هستم
ز یادت بس که باریدم، نمانده اشک چشمانم
شبیه رود زاینده، میان اصفهان هستم
فراموشم شده لبخند، فراموشم شده شادی
ببین از بس که غمگینم، به شادی بد گمان هستم
محمدصادق رزمی