ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

این خط بسته شد و رفت

تو
همان پرواز تهران به واشنگتنی

که دیگر نیستی


"اشغالگر"

باد مریض می شوی نیا

نیا باد
برای وزیدنت
تهران جای خوبی نیست

آلوده ات می کنند...


"اشغالگر"

برهوت می شود این شهر با رفتنت

ساکتم و تنها
همچون شهر هیروشیما
در شبی

که صبح اش بمباران شد...


"اشغالگر"

خاطره بعد از رفتنت یعنی

بعد از رفتنت
خاطره یعنی
دفتر حافظ منافع تو
در دلم..

رودخانه اشک هایم از کوه دلتنگی سرچشمه می گیرند

بعد ها
محققان خواهند فهمید
طولانی ترین رود جهان

اشک است...


"اشغالگر"

حتی خود شیشه هم می بارد

برای اطاقی که
شیشه پنجره اش شکسته
دیگر چه فرقی می کند

کدام سویش باران می بارد...


"اشغالگر"

نه در خواب دارمت نه در بیداری

مرا ببخش
که نمی بینم تو را

میان این همه خواب...


"اشغالگر"

سوریه به آن مرد یک خانواده بدهکار است

من بی تو
همچون مردی سوری ام
که جنگ
همه خانواده اش را گرفت
و حالا دیگر

چیزی برای از دست دادن ندارد...


"اشغالگر"

قلبی که عاشق نباشد نتپد بهتر است

دلی که از عشق تو آزاد باشد
فعالیتش
همچون نهضت آزادی

غیر قانونی ست...


"اشغالگر"

مرا به دست باد سپرده ای

حالا بی تو
دیگر کسی نیست

که مرا به خدا بسپارد...


"اشغالگر"

خدا هم با تو رفت

رفتی و انگار خدا را هم با خودت برده ای
از آن روز که رفته ای
دیگر خدا هم

نگهدار من نیست...


"اشغالگر"

حق من بودی که نصیب خدا شدی

در قیامت
تو را از خدا طلب خواهم کرد
خدا تو را

تا ابد به من بدهکار است...


"اشغالگر"

زمستانی سرد است رفتنت

بهار کجاست
وقتی
زمستان تا ابد

اینجاست...


"اشغالگر"

عشق تو همان خورشید زمستان است

نیمکره شمالی زمین
از نبود تو
زمستان سردی ست
اما نیکره جنوبی آن
از بودن عشق چه کسی بود

که آنقدر بهار است...


"اشغالگر"

دیروز به امروز نزدیکترین دور بود

تو شبیه به دیروزی
که گذشت

و دیگر دستم به آن نمی رسد...


"اشغالگر"

عید ندارد این غم

همچون تقویم شمسی بودیم
با شادی شروع شدیم

و با غم تمام ...


"اشغالگر"

جراح عشق تو را در دلم به جا گذاشته است

باید بروم
از قلبم عکس رادیولوژی بگیرم
به گمانم
تکه ای از تو

در دلم به جا مانده است...


"اشغالگر"

همچون پل تنهایم

رد می شوی و نیم نگاهی نداری
بر چهره ی غمیگن و پریشانی حالم
غم های مرا خوب بدانند و نداری

حال پل تنهای مسیر دل خود تا دل من را


"اشغالگر"

اشک تو کلید قفل دلم بود

وقتی کلید دلم چکه می کند از چشم های تو

دگر قفلی نمانده به دلم که تو بازش نکرده ای


"اشغالگر"

لنگه کفش تنها

لنگه کفش گمشده تدریس عشق آغاز کرد

در نبود جفت خود آواره گشتن بهتر است


"اشغالگر"

عید آخر اسفند بود

بهار همان آخر اسفند می رسد گاهی

شبیه آن عیدی که صبحش برف باریده


"اشغالگر"

شنیدن کی بود مانند دیدن

وصف ماه رخت کجا بداند شعر

بین دیدن و شنیدنت فرق است


"اشغالگر"

عشقی جنایی

رفتنت
من را کشت

و این بود آغاز عشقی جنایی...


"اشغالگر"

یا امام غریب

همیشه بوده هشت دعایم به نه گرو

یعنی رضا را به جان جوادش دهم قسم


"اشغالگر"


محال است اتفاق خوب

نیستی و
همه اتفاقات خوب جهان

غیر ممکن است...


"اشغالگر"

بلای رفتنت دور نمی شود

می گفتند بلا به دور
اما تو که بلا نبودی

پس چرا دور افتاده ای از من..


"اشغالگر"

تا ابد به نام منی اما نمیرسم به تو

من
استان فارسم
و تو خلیج فارس..
تا ابد به نام منی

ولی محال است به هم برسیم...


"اشغالگر"

غروب یعنی تکرار نبودنت

غروب خورشید
پشت کوه باشد
یا پشت برجی بلند
و یا در دریا
فرقی نمی کنند با هم
بی تو همیشه

غروب یعنی غم...


"اشغالگر"

در توقیف توام تا ابد

دل من
خاتمی ست

در توقیف دادستان چشم هایت...


"اشغالگر"

چشمهایم حکم به توقیفی لبهایم داد

چشم هایت
قوه قضاییه است
جریده لبهایم را

توقیف می کند...


"اشغالگر"

کلید عشقت در دلم شکسته است

همچون کلید که می شکند درون قفل

کلید عشق تو هم شکسته درون دل


"اشغالگر"

غمت اندازه ندارد بانو

غمت باران سنگین است بانو
دلم همواره غمگین است بانو
برای عاشقی همچون دل من

حیاتم بی تو ننگین است بانو


"اشغالگر"

عکست به گریه من می خندد

برای خنده عکست گریه ام گرفت

ای داد که قصه ی عشق تو ماندنی نبود


"اشغالگر"

قفسی تنهایم

برای قفسی که پرنده اش پریده
چه فرقی می کند
که درش باز باشد

یا بسته؟


"اشغالگر"

خاطره ها مین اند

از جنگ
مین می ماند
و از عشق

خاطره..


"اشغالگر"

غمت صبر ایوب دارد

دلتنگی ام برای تو
ایوب است

مرا طاقت این همه صبر نیست...


"اشغالگر"

در حسرت باران خشک می شوم

کویر شدم
از غم ابری

که کوه نگذاشت به من برسد...


"اشغالگر"

آب می شوم و تمام می شوم

من همان آدم برفی ام
که ذره ذره آب می شوم

و از چشم های تو چکه می کنم...


"اشغالگر"

ندیدنت در خواب

دردناکتر از رفتنت
نیامدنت بود

به خوابم..


"اشغالگر"

نیل را من گریه کرده ام

از معجزات حضرت عشق بود
که نیل را
بعد رفتنت

به چشمانم آورد...


"اشغالگر"

عهدنامه 1975

روسری ات
عهدنامه 1975 الجزایر بود
آنرا که از موهایت برداشتی
جنگ عشق

در قلبم آغاز شد...


"اشغالگر"

پر از حادثه ام

حالا در نبودنت
کدام پر حادثه تریم
من

یا ویژه نامه تپش جام جم؟


"اشغالگر"

صلح می آید روزی

میان این همه جنگ
تو همان

صلحی...


"اشغالگر"

زمستان هر چه سردتر آغوشت گرم تر

تو که باشی
زمستان یعنی

آغوشی گرم...


"اشغالگر"

آرزوی من محال است

در قنوتم از خدا من مرگ می خواهم ولی

از خدا شرمنده ام با این دعاها کردنم


"اشغالگر"

بیستون جانم تا ابد ویران است

سرزمین قلب من چون بیستون آباد بود

آن غم اشکانی ات قلب مرا ویرانه کرد


"اشغالگر"

هر دو تمام میکنیم

دکتر که گفت متاسفم
داخل اطاق عمل
تو تمام کردی

و بیرونش من...


"اشغالگر"

روز تاریکی بود

اسمش روز بود
ولی از هزاران شب بی ماه
تاریکتر بود

روزی که تو رفتی...


"اشغالگر"

رسیدم به تو اما خیلی دیر

راه رسید به تو را
از وسط میدان مین باز کردم
اما به تو که رسیدم

دیدیم دیگر جان ندارم...


"اشغالگر"

برای رسیدن به تو خط شکن شدم

آن سوی میدان مین
تو بودی
و من برای رسیدن به تو

شهادت طلب شدم..


"اشغالگر"