حال من را آدم دیوانه می فهمد فقط
"اشغالگر"
مثل بحران یمن من را پریشان کرده است
"اشغالگر"
لشگر بکشم سوی جهان تا تو عزیزم باشی
"اشغالگر"
اینچنین گردشگری در شهر ما ایجاد شد
"اشغالگر"
که چاپ شعر من انگار شده با غصه و غم ها
"اشغالگر"
روسری را وا بکن تا قصه گوید موی تو
"اشغالگر"
باعث شده اندوه به کندو ببرد زنبوری
"اشغالگر"
مقصدش دریا ولی از حسرتش مرداب شد
"اشغالگر"
چون علی از دل بر آمد لاجرم بر دل نشیند
"اشغالگر"
صبر کن، تنها نرو تا من بیایم همرهت
"اشغالگر"
سال ها غم خوردم و عشق تو را من داشتم
شد غمت در قلب من همچون شرابی خانگی
"اشغالگر"
حرف من را شاعری در قرن قبلی گفته بود
"اشغالگر"
تا ببینم خنده ات را موقع دیدار من
"اشغالگر"
ولی بی تو دو چشم من شده چالوس بارانی
"اشغالگر"
که باران هم نمی بارد در این شب های غمگینی
"اشغالگر"
ای کاش که دنیای خبر از تو خبر داشت
"اشغالگر"
بخت من از لرزش دستان تو مثل نپالی ها شده
"اشغالگر"
اندکی پایین بیا خود را نمایان تر بکن
"اشغالگر"
چشم تو در شهر قم سوهان فروشی می کند
"اشغالگر"
دلم راه گریزی ندارد از تو...
"اشغالگر"
تو ولی با یک نگاه درمان دردم کرده ای
"اشغالگر"
بی تظاهر بی خرابی تو شدی آشوبگر
"اشغالگر"
آن نپالی با دلم احساس همدردی کند
"اشغالگر"
گشت ارشادی شده لازم به ارشادی شدن
"اشغالگر"
رنگِ باران شده آن چشمِ سیاهت بانو
"اشغالگر"
"اشغالگر"
تا که گفتم "ربنا" دیدم تویی در دست من
"اشغالگر"
فکر تو از مغز من پاشیده بر درب اتاق
"اشغالگر"
من شبیه جاده باریکه ای بالا روم تا سوی تو
"اشغالگر"
عکس تو میبینم و من هم دلم می خواهدت
"اشغالگر"
که روزی آباد بود...
"اشغالگر"
حکم بی تو بودنم را خودکشی میداد او
"اشغالگر"
تا ببندم پلک خود ظاهر شود بر پشت پلک
"اشغالگر"
ولی آتش زند باران دلی را وقت تنهایی
"اشغالگر"
از بابت کشف حجاب آنها رضاخانی شدند
"اشغالگر"