که او بین تمام ما تو را پیش خودش برده
"اشغالگر"
که بی تو از نگاه من تمام سبزه ها خشک اند
"اشغالگر"
باطلم کرده خدا تا تو به سوی او روی
"اشغالگر"
یاد تو افتاده ام با شعر تلخ و عاشقی
"اشغالگر"
منتظر هستم که عمرم رو به پایانی رسد
"اشغالگر"
در چشمان تو
پریشان می بینم...
"اشغالگر"
آن زمان که قبل رفتن یک نگاهم می کنی
"اشغالگر"
دوست دارم که تو را مثل نباتی در دهان آبت کن
"اشغالگر"
حتی که خودم هم نشناسم خود را
"اشغالگر"
گرد و خاکی کرده ام در شهر اهواز و جنوب
"اشغالگر"
آزادی ام اما ولی این قلب من در بند توست
"اشغالگر"
خاطراتت تا ابد مانده به روی قلب من
"اشغالگر"
همچو پروانه شود موهای تو در یک نسیم
"اشغالگر"
تا که شاید یک محقق در زمانی دور کشفش کند
"اشغالگر"
در همان میز همیشه قهوه می نوشم هنوز
"اشغالگر"
انگار با دستان خود من یک دیازپام خورده ام
"اشغالگر"
از درون ویران شوم من هم شبیه سوریه
"اشغالگر"
پشت یک سنگر به نام مرگ پنهان میشوم
"اشغالگر"
زنده می مانم فقط تا آخر عیدی که نیست
"اشغالگر"
فتنه باران می کنی با آن دو چشم سبز خود
"اشغالگر"
که ماهِ یک شبِ تاریک چه زیبا میشود گاهی
"اشغالگر"
با آن دو چشم و اَبروت پیروز هر نبردی
"اشغالگر"
تا روسری را وا کند از موی زیبای شما
"اشغالگر"
من در چشمان تو بلا تکلیفم ...
بس که در کابوس خود از رفتنت لرزیده ام
تخت خوابم مرکز لرزه نگاری گشته است
#محمدصادق_رزمی
زین سبب در چشم من غم ها نمایان می شود
"اشغالگر"
زجر سرما می کشد آن برگ تنهای درخت
"اشغالگر"