ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>
اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>
اشعار و نوشته های محمدصادق رزمیبخند تا دنیا روی آرامش ببیند
لبخند تویعنی ائتلاف جهانی ضد غم
کافی ست تو بخندی
تا که داعش هم شکست بخورد...
"اشغالگر"
چشم هایت غمم را وتو می کند
تلاقی نگاهت به نگاهمیعنی گفتگوی تمدن ها
حتما خاتمی نگاهمان را دیده بود...
"اشغالگر"
دوست داشتنت به مغرم زده ست
دکترها بی جهت شلوغش کرده اندمی گویند در سرم تومور دارم
آنها نمی دانستند
علاوه در دلم
تو را در مغزم هم دوست دارم...
"اشغالگر"
از دیوار دلم بالا بیا و مرا فتح کن
توهمان دانشجوی پر شور اوایل انقلابی
و دل من
سفارت آمریکا در تهران
باید که دلم را فتح می کردی...
"اشغالگر"
خدا چشمهایت را برای خودش آفریده بود
تو نمرده ایفقط چشمهایت را بسته ای
تا خدا بر آن ها
بوسه ای ابدی بزند...
"اشغالگر"
تو را همچون وطن دوست می دارم
تنت بوشهر است وسرت گیلان ،
دهانت تبریز است و
موهایت سیستان،
دل پر غمت همچون کردستان و
خودت تهرانی
حتما تو همان ایرانی
که آنقدر دوستت دارم..
"اشغالگر"
غمت در دلم هر شب اتوبوسی را آتش می زند...
ساکت و پر از دلهره تنهایی امهمچون میدان انقلاب
در ظهر 18 تیر 78...
"اشغالگر"
آیینه به تصویر من و تو عادت داشت
تصویر آیینهسیاه بود
حتا آیینه هم می دانست
من بی تو یعنی هیچ...
"اشغالگر"
برف امسال بگو چه کردی با ردپاهای برف پارسال
برف امسالپر از خاطره ردپاهایی ست
که پارسال بودند
ولی امسال نیستند..
"اشغالگر"
به امید آلزایمر پیر می شوم
خسته ام از زندگیهمچون پیرمردی غمگین
که عشق دیرینش رفته
اما آلزایمر
یادش رفته او را بگیرد...
"اشغالگر"
باران گاهی در کف دست هایم می بارد
خیسی کف دست هایماز عرق نبود
دست هایم
از غم نبودن دست های تو
اشک می ریختند...
نیستم انگار
من صفحه هنر روزنامه امکسی مرا نمی خواند
من شبکه چهار تلویزیونم
کسی مرا نمی بیند...
"اشغالگر"
من همیشه برایت چای می ریزم حتا اگر سرد شود
دو فنجان چای روی یک میزیکی خالی
یکی از دهن افتاده
و این یعنی تنهایی..
"اشغالگر"
من در جناح عشق سیاسی تو ام
من اصولگرا هستمدر راه عشق تو،
در جبهه پایداری ام
برای رسیدن به تو،
اصلاح طلبم
وقتی موهایت را اصلاح می کنی،
فتنه گرم
وقتی فتنه چشمان تو باشد...
"اشغالگر"
نا امیدیم همه
کوچه های بن بست شهر ریهمان بزرگراه های شمال تهران اند
که از به تو رسیدن
نا امید اند...
"اشغالگر"
ای کاش آخرینم می ماندی..
آخرهاهمیشه دلنشین اند
مثل آخر فیلم ها
زنگ آخر مدرسه
آخر قصه ها
و آخرین نگاه تو...
"اشغالگر"
سوختم در خیابان تاریک زندگی
خاموشم و سر به زیرهمچون تیر چراغ برقی غمگین
با چراغی سوخته
در خیابانی تاریک...
"اشغالگر"
کل معاهده های جهان را بر هم ریخته ای
توتاسیسات هسته ای ایرانی
و من
بازرس آژانس بین المللی انرژی اتمی
در حسرت دیدارت...