ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

غمت در دلم هر شب اتوبوسی را آتش می زند...

ساکت و پر از دلهره تنهایی ام
همچون میدان انقلاب

در ظهر 18 تیر 78...


"اشغالگر"

نظرات 1 + ارسال نظر
✌️ 15 - آذر‌ماه - 1393 ساعت 09:14

بخدا بی خبرم بی خبراز همه جا
کس ندارد خبر از این دل بی حال ونزار ...
کس ندارد خبر از من شیعه ک گریزان ...
از این همه قسم وآیه این مردم شهر....
ز همین روست ک سرگردانم
آن ک گوید خبری آوردم ؟!؛
زدل یار واحوال دیار
از دل وحال منه رنجیده
آنچنان بی خبر است
که سبک بالی من را ز پی دلخوشی انسانها ب غنیمت بُردست
گر مرا بود توان
میگرفتم کوله بار دل تنهایی خویش
درپی لحظه ای ارامش وازادی دل
سفری میکردم
تا ب همسایگی معشوقم
آنکه همچون منه ازرده ی بی نام ونشان
از برای همه ی انسان ها
دلی سوزان دارد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد