آرشیو مطالب وبلاگ - ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

کودک سوری کجایی ساحل امنت کجاست 14 - شهریور‌ماه - 1394 15:41

درد یعنی کودکی از ترس جان دل را به دریا می زند می رسد تا ساحلی اما دگر جانی نداشت محمدصادق رزمی

کفتر صحن حرم گاهی به قلبم سر بزن 12 - شهریور‌ماه - 1394 16:32

کفتر صحن حرم هم خاطرش با من نبود دانه می پاشم برایش او ولی بی اعتناست محمدصادق رزمی

مثل لیلا می شوم تنهاترین 12 - شهریور‌ماه - 1394 16:25

بی تو من هم مثل لیلا از فراق یار خود تا ابد مانند او تنهای تنها می شوم محمدصادق رزمی

بندر بوشهر شده غمگین ترین شهر جنوب 11 - شهریور‌ماه - 1394 18:01

لب دریا ‏، غم تو ، نم نم باران و غروب بی تو بوشهر شده بندر غمگین جنوب محمدصادق رزمی

بعد تو من آن نبودم که بود 11 - شهریور‌ماه - 1394 17:50

بعد تودیگر کسی مانند تو با من نبود بعد تو جای کسی در قلب من دیگر نبود محمدصادق رزمی

می شود با چشم تومن هم فدای تو شوم 11 - شهریور‌ماه - 1394 17:30

دکتر و آن سرم و قرص و دوا بگذراند می شوم بیمار تو تا جان فدایت من کنم محمدصادق رزمی

گشته حالم مثل حال شهر تو 10 - شهریور‌ماه - 1394 17:55

حال تهران گشته اینک همچو حالم بعد تو زلزله در قلب آن ‏ طوفان شن در چشم آن محمدصادق رزمی

فتنه در چشمان تو و جنگ در احساس من است 2 - شهریور‌ماه - 1394 19:15

گر بیفتد فتنه چشمان تو در انقلاب و کشورم مثل قلبم می شود درگیر جنگی بی هدف محمدصادق رزمی

غم های من ذاتی شده مانند آهنک بنان 2 - شهریور‌ماه - 1394 18:24

می زند آتش به قلبم رادیو با پخش آن بغض آهنگ بنان در زیر باران شدید محمدصادق رزمی

عکست تازه میکند داغ رفتنت را 1 - شهریور‌ماه - 1394 20:11

لبخند تو در عکس من و خاطره هایم باعث شده غمگین بشود ثانیه هایم محمدصادق رزمی

سیگار دلم سوخته و دود ندارد 1 - شهریور‌ماه - 1394 19:50

من شدم مانند آن سیگار روشن بر لبم او برونش سوزد من هم درون سینه ام محمدصادق رزمی

در انتظارت من مثل شهریور شدم 1 - شهریور‌ماه - 1394 17:51

من همان شهریورم در انتظار یک خزان تا بشیند مهر تو بر چهره ی پاییزی ام محمدصادق رزمی

بهار من طعم پاییز می دهد 30 - مرداد‌ماه - 1394 19:20

پاییز شدم از حسرت همان بهار که عاشقت شدم... محمدصادق رزمی

مشروطه چشمان تو 30 - مرداد‌ماه - 1394 18:40

بختیاری بوده آن ایلی که در چشمان توست فتح تهران می کنی در قلب من با چشم خود محمدصادق رزمی

چمران به شمال و به جنوبش همگی با تو چه زیباست 29 - مرداد‌ماه - 1394 20:05

وقتی که تو در خودروی من پیش من هستی ازدحام جردن و چمران و همت می شود زیباترین محمدصادق رزمی

تو دگر در طالعم حتی نداری یک اثر 29 - مرداد‌ماه - 1394 19:10

حافظ شیرازی هم فهمیده اقبالم بد است هر زمان فالی گرفتم صفحه اش فهرست یود محمدصادق رزمی

عاشفی با تو مرا می کشد اینبار 28 - مرداد‌ماه - 1394 17:13

عاشقت را می کشی با یک نگاه بی رمق ماجرای عشق تو دارد پلیسی می شود محمدصادق رزمی

نوازش موهای تو در یاد دستانم مانده است 28 - مرداد‌ماه - 1394 16:47

این همه خط و خطوط کج و معوج به کف دستانم اثر موی تو بوده که نوازش کردم محمدصادق رزمی

من روی گسل های بزرگی هستم 26 - مرداد‌ماه - 1394 20:12

وقتی که داری می روی از پیش من با هر قدم من همچو تهران می شوم در اضطراب زلزله محمدصادق رزمی

من ساخته ام از موی تو و چشمانت 26 - مرداد‌ماه - 1394 18:48

باید که بسازند از آن موی تو و چشمانت یک فیلم رومانتیک و پر از بوسیدن محمدصادق رزمی

روزت مبارک دختر ایران زمین 25 - مرداد‌ماه - 1394 20:11

اسوه صبر و حیا ، زیباترین نقش خدا دختر ایران زمین ، روزت مبارک نازنین محمدصادق رزمی

مخفیانه بوسه بر لب های تو من را بهشتی می کند 25 - مرداد‌ماه - 1394 19:54

بوسه بر لب های تو با آنکه مستم می کند مخفیانه دیدنت ، بوسیدنت طعم دگر دارد عزیز محمدصادق رزمی

حسرت دیدار تو در آن جهان دیگری من می کشم 25 - مرداد‌ماه - 1394 19:28

مثل آن دیدار آخر بین فرزند مریض و مادرش ترس دارم من دگر چشمت نبینم یک نظر محمدصادق رزمی

کاش بودی حتی کمی در این جهان 25 - مرداد‌ماه - 1394 18:46

زندگی طعمی ندارد بی تو ای دنیای من کاش می شد تا بیایی ای همه رویای من بی تو تنها من شدم تنهاترین مرد جهان منتظر هستم همیشه تا ابد رویای من محمدصادق رزمی

انتظار یعنی دو چشمان مادر شهید مفقودالاثر 24 - مرداد‌ماه - 1394 19:06

از دوباره آمده یک کاروانی از شهید این سری شاید بیابد او نشانی از شهید مادری چشم انتظار استخوان یا یک پلاک سوی خانه می رود با دست خالی از شهید محمدصادق رزمی

نقطه خال لبت یعنی که پایان شد کتاب 24 - مرداد‌ماه - 1394 18:44

می گذارم نقطه ای من آخر هر جمله ای جمله لب های تو با نقطه ای از خال تو محمدصادق رزمی

میگشایم درب منزل را فقط از شوق تو 24 - مرداد‌ماه - 1394 18:37

خوب می دانم دگر سویم نمی آیی تو باز من ولی از پشت در گاهی نگاهی می کنم محمدصادق رزمی می کشم از پشت در گاهی سرک در کوچه ها خوب می دانم ولی سویم نمی آیی دگر

زخم قلبم با تو و چشمان تو در مان شود 24 - مرداد‌ماه - 1394 18:06

این همه اشعار خوش مرهم شده بر زخم دل بی تو و چشمان تو درمان نمی یابد ولی محمدصادق رزمی

دانشگاه ازاد اسلامی 23 - مرداد‌ماه - 1394 18:50

وقتی که بیرون می زند زلفت درون روسری پسوند دانشگاهتان دیگر که اسلامی نبود محمدصادق رزمی

گل های زیبای جنوب 23 - مرداد‌ماه - 1394 18:39

در گرمی مرداد و دل بندر بوشهر روییده شده یک گل زیبای جنوبی محمدصادق رزمی

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

پیوندها

برگه‌ها

جدیدترین یادداشت‌ها

بایگانی

عناوین یادداشت‌ها