ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

نوازش موهای تو در یاد دستانم مانده است

این همه خط و خطوط کج و معوج به کف دستانم

اثر موی تو بوده که نوازش کردم


محمدصادق رزمی

نظرات 1 + ارسال نظر
عاطفه 6 - شهریور‌ماه - 1394 ساعت 02:54

خیلی زیبا بود

بایاد آن روزی که در فکرت
دلمرده بودم، خسته و بی حال
در جزوه هایم، شعر می گفتم
حتی کمی هم بر سر کار

گرمای بیش از حد تیر است و
یک بطری آب معدنی دستت
ابی تقاضا کنم ایا
باز
برایم میخری؟؟؟

سر روی شانه ام ، آرام در فکری
شاید که من زیر سرت... اما
یک لحظه این خلوت بهم ریزد
زنگی که خورد،اما...

گوشی به دستت، ناگهان رفتی
یک فکر باطل در سرم بودم
با خنده حالش را که پرسیدی
من یاد بغض اخرم بودم

من یاد بغضی که فرو خوردم
بازی آخر را نمی بردی
من یاد دستی که برمویش
حالا تو میبری ...

من با عذاب فکر کسی دربازوانت
هر لحظه می میرم
در خلوت شبهای طولانی
یا انتقامی که نمی گیرم

بدبخت یعنی داروی اعصاب
تنهایی ام در بستر و بالین
بدبخت یعنی قرص خواب آور
هُشیاری ام با زور ریتالین....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد