هر زمان در محفلی، شادی به دل همدم شود
بعد از آن اعصاب من، از غصه ات درهم شود
می روم در گوشه ای، تنها و غمگین در اتاق
قسمت مردت شده، تنهای این عالم شود
چون خبر از رفتنت، هرگر ندارد مادرم
او دعایش این شده، این بچه اش آدم شود
گر بداند مادرم، اندوه من را از غمت
سهم او از قصه ام، در زندگی ماتم شود
وقت تنهایی که دل، در آتش عشقت فتاد
میشود گاهی به دل، یک عکس تو مرهم شود
محمدصادق رزمی