امشب از اندوه تو، شب هم سیه پوشم شده
از دوباره غصه ات، اینجا هم آغوشم شده
مثل یک سروی کهن، خم گشته ام از یاد تو
چون غم سنگین تو، باری بر آن دوشم شده
ای که با خندیدنت، شادی به قلبم می زدی
رفتی و آن خنده ها ،دیگر فراموشم شده
گفته بودی عشق تو، پایان آن غم می شود
رفتی و آن حرف تو، آویزه بر گوشم شده
ای که هر شب یاد تو، بر عمق قلبم می زند
از دوباره غصه ات، اینجا هم آغوشم شده
محمدصادق رزمی