خدایا از غم دنیا، به جانم خسته ام دیگر
بگو باغصه دنیا، چه خاکی من کنم بر سر
تمام هستی مادر، پر از اندوه من گشته
خدایا جان من بستان، نبینم غصه مادر
اجابت کن دعای من تو، رحمی کن بر این قلبم
که اوضاع دلم اینجا، شده از هر چه بد بدتر
به ذاتت خسته ام از غم، بمیران این من تنها
تو گویی روح من از غم، دگر رفته از این پیکر
پر اندوه و غم کردی، تمام عمر من اینجا
چرا با قسمت و حکمت، به قلبم می زنی خنجر
محمدصادق رزمی