این که عاشق شده ام از خبر دست تو بود
یا که بی تاب تو ام از اثر دست تو بود
تو نگو بر دل من دست تو در کار نبود
که غم این دل من از هنر دست تو بود
قلب من مثل درخت پر شده از زخم تبر
همه تقصیر تو بود چونکه تبر دست تو بود
خبری نیست مرا گر تو بپرسی چه خبر
چون خبر های دلم آن همه در دست تو بود
محمدصادق رزمی