بی تو ز جهان سیرم، ای کاش که می ماندی
بر عشق تو من گیرم، ای کاش که می ماندی
تصویر تو بر دیوار، اندوه تو در سینه
من خیره به تصویرم، ای کاش که می ماندی
از شدت دلتنگی، در اوج شب و مهتاب
هر ثانیه دلگیرم، ای کاش که می ماندی
این زندگی ام بی تو، یعنی که عذابی سخت
من بی تو ز خود سیرم، ای کاش که می ماندی
وقتی که به قبرستان دیدی که به آن زیرم
گویی که گلم پیرم ، ای کاش که می ماندی
محمدصادق رزمی