عشق تو برده ز دل آن همه ایمانم را
اشک من برده دگر سوی دو چشمانم را
بین گیسوی تو موجی ست شبیه دریا
موج موهای تو لرزانده دو دستانم را
قرص و آمپول و دوا چاره دردم نکند
مانده دکتر چه کند چاره درمانم را
جنگ و نا امنی و بحران جهانی به کنار
بی تو باید چه کنم این همه بحرانم را
بس که از دوری تو گریه پنهان کردم
اشک من برده دگر سوی دو چشمانم را
محمدصادق رزمی