نیمه های شب تو خوابیدی، من ولی هنوز بیدارم
پس کجایی چه شد چرا رفتی، این شده تمام افکارم
ریشه کرده غصه ات اینجا، یاد تو زده به اعصابم
می شود فقط ببین با مرگ، من کمی از تو دست بردارم
از خدا گلایه من دارم،پس چرا آفریده این دل غمگین
او خبر داشت بی تو میمیرم، زین سبب گلایه من دارم
مطمیینا شبی تو می آیی، آن شبی که از غمت مردم
بر مزار سرد و غمگینم، عاقبت می رسی به دیدارم
محمدصادق رزمی