گل زیبای غمگینم، چنان از پیش من رفتی
که وقتی از برم رفتی، چو روحی از بدن رفتی
چه زیبا می شدم با تو، درون رخت دامادی
ولی حالا به جای آن، تو با رخت کفن رفتی
به آبادی احساسم، تو با آن مهر خورشیدت
شبیه آن بهارانی، که از باغ و چمن رفتی
نفهمیدم چه شد رفتی، ولی دیدم که از پیشم
سریع و تند و بی وقفه، چو چشم برهم زدن رفتی
چه میشد کور میگشتم، شبیه حضرت یعقوب
ولی هرگز نمی دیدم، چنین از پیش من رفتی
محمدصادق رزمی