من و این ساحل دریا، من آن درد دریایی
دوباره یاد تو در دل، دوباره اوج تنهایی
من و این مغرب دلگیر، من و این نم نم باران
ببین می بارد از چشمم، دوباره اشک رسوایی
ز دردت بس که دلگیرم، غمت آمد به دیدارم
به قلبم می زنم از نو، غمی از جنس شیدایی
دلم تا آخرم عمرم، اسیر شهد عشقت شد
تو با آن عشق شیرینت، شبیه شهد خرمایی
دوباره نم نم باران، دوباره بارش اشکم
من و این ساحل بوشهر، من و این درد تنهایی
محمدصادق رزمی