آتش نشاندی بر دلم ،با رفتنت آتشنشان
در زیر آوار غمت، من مانده ام در این جهان
پیکر به پیکر مانده است، در زیر آوار غمت
رفتی و خاکستر شدی، در سینه تهران نهان
نام پلاسکو تا ابد، اندوه تهران می شود
وقتی که حتی پیکرت، آنجا ندارد یک نشان
آن آتش آوار ها، از داغ تو بر قلب اوست
رد تو دارد خاک آن، داغ تو دارد آن مکان
در موسم ناب بهار، یک دشت لاله می شود
از خون تو آتش نشان، لاله دمیده آن زمان
محمدصادق رزمی