بی تو ویرانم عزیز، همچون که بم در زلزله
مثل یک بندر که شد، در ساحلش بی اسکله
از تو دورم در جهان، جایت نمی دانم کجاست
می کشد من را ببین، این دوری و این فاصله
مثل طرح زوج و فرد، در قسمتی از شهرمان
یک زمان بی تاب تو، در یک زمان بی حوصله
وقتی که می بستی عزیز، بار سفر از این جهان
من همچو یک تهران شدم، در اضطراب زلزله
حالا که رفتی از جهان، مشکل شده این زندگی
تنها فقط حل می شود، با مردنم این مساله
محمدصادق رزمی