تو وقتی پیش من بودی، ندانستم دلم رفته
که دربش از غمت حالا، به روی دیگران بسته
چراغ خانه ام خاموش، در این شب های دلتنگی
ببین از غصه بیدارم، تمام شهر من خفته
فراموشم شده لبخند، دقیقا از شب رفتن
غم دلتنگی ات ای عشق، به قلبم کرده بیتوته
نشد این حرف خود گویم، که بودی عشق زیبایم
من و این حسرت تلخم، من و این حرف ناگفته
یقینا می رسد یک شب، در این شبهای تنهایی
که صادق از غم تلخش، فدای عشق تو گشته
محمدصادق رزمی