ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

شده دلتنگ چشمانت ،من و بوشهر و یک استان

دو چشم سبز و زیبایت، شبیه نخل دشتستان
منم آواره ی عشقت، همیشه بین نخلستان
تو وقتی خیره ای بر من، دلم می لرزد از عشقت
شبیه دشتی و خورموج، ز غم هایت شدم ویران
نگاهم رو به خورشید است ،دلم آواره ای عشقت
شدم غمگین ترین آدم، ز غم در ساحل کنگان
میان این همه اندوه، به قلبم می زند یادت
به چشمت بس که دلتنگم، شدم مانند تنگستان
نگین قلب من هستی، دگر مانند عشقت نیست
تو زیبایی به چشمانم، به جم همچون انارستان
گناوه می شود قلبم، درونم بس که تشویش است
پرم از بغض و تنهایی، شدم تشویش یک اذهان
شدم یک بندر دیلم، در این تنهایی ام از غم
دو چشمم خیس از اندوه، شبیه نم نم باران
ببین در بندر دیر، دوباره می شوم دلتنگ
به یاد آن غم چشمت، شدم تنهاترین انسان
منم یک منطقه ویژه، شبیه آن پر از آتش
در او میدان گاز است و ،درونم از غمت میدان
ببین از غصه ی چشمت، شدم  دیوانه ای تنها
شده دلتنگ چشمانت ،من و بوشهر و یک استان

"محمدصادق رزمی"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد