شده دلتنگ کسی در نم باران بشوی
از غمش لال شوی تلخ و پریشان بشوی
مونس و همدم تو عکس قدیمی بشود
بروی کنج اطاق ساکت و گریان بشوی
شده آیا به دلت غصه و غم ها بزند
پیش مردم الکی ساده و خندان بشوی
زندگی زهر شود مزه مردن بدهد
از غمش پیر شوی خسته و ویران بشوی
شده از درد دلت عاشق مردن بشوی
مثل یک جنگل خشک بین زمستان بشوی
بی تو این شعر عزیز حال دلم بود همین
شده از درد و غمم نم نم باران بشوی
محمدصادق رزمی