ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

تو گویی مرده ام بی تو، درون جسم خود دفنم

هوای بندر چشمم، ز غم های تو ابری شد
خزان و نم نم باران، برای من چه زجری شد
قرارم بوده با چشمت، که بعد از تو بمیرم من
تو رفتی و حیات من، شبیه امر جبری شد
گذرها کرده تقویمم، ز روز هجر چشمانت
که تقویم دلم انگار، یقینا بی تو هجری شد
تو گویی مرده ام بی تو، درون جسم خود دفنم
بدون تو جهان من، دقیقا مثل قبری شد
من و بوشهر و دریایش، تو و چشمان زیبایت
هوای بندر بوشهر، دوباره بی تو ابری شد

محمدصادق رزمی

نظرات 1 + ارسال نظر
zakiye 65 18 - آبان‌ماه - 1395 ساعت 20:35

آن یارکزاوخانه ی ماجای پری بود*سرتاقدمش چون پری ازعیب بری بود*دلگفت فروکش کنم این شهربه بویش*بیچاره ندانست که یارش سفری بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد