هر کسی خوابیده و من بی تو بیدارم عزیز
ناز آن چشمان تو در دل خریدارم عزیز
رفتی و تنها شدم با قاب عکسی در اطاق
از غم چشمان تو هر لحظه تبدارم عزیز
می زند آتش به جان چشمان پر احساس تو
مهر آن چشمان تو در سینه من دارم عزیز
بذر عشقت را به دل با خاطره می کاشتم
رفتی و با رفتنت من غصه می کارم عزیز
مثل تهران شد دلم در نیمه شب از رفتنت
هر کسی خوابیده و من بی تو بیدارم هنوز
محمدصادق رزمی