ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

عاشقش بودم ولی او هم مرا باور نکرد
زخم قلبم را کمی با بوسه اش بهتر نکرد
خیش عشقش میشدم در زیر باران با غمش
زیر باران بودم و اما دو چشمش تر نکرد
عابر کوی اش شدم در کوچه و کاشانه اش
رو به رویم رد شد و رویی به من آخر نکرد
آتش چشمان او دردی به قلبم می زند
درد قلبم را ولی با بودنش کمتر نکرد
در شبی گفتم به او این ماجرای عاشقی
او شنید این ماجرا اما مرا باور نکرد


محمدصادق رزمی

نظرات 1 + ارسال نظر
Mahdie 18 - تیر‌ماه - 1395 ساعت 16:46 http://www.gaze.blogfa.com

خداحافظی ات"

عجب خرابه ای به بار آورد

نگاه کن

مدتهاست در تلاشند مرا از آوار تنهاییم بیرون کشند...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد