ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

زل به چشمانم زدی از قاب عکسی در اطاق

قلب من با دیدنت از نو پریشان می شود
جنگل احساس من در دم بیابان می شود
زل به چشمانم زدی از قاب عکسی در اطاق
با نگاه خیره ات آن لحظه باران می شود
مثل شهری بر گسل از اضطراب و زلزله
شهر قلبم از غمت با غصه ویران می شود
از فراق و رفتنت هر شب که می خوابم عزیز
لحظه های رفتنت آن لحظه اکران می شود
شهر تهران و غمت در زیر باران و خزان
مخفیانه گوشه ای قلبم پریشان می شود

محمدصادق رزمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد