مواظب خودت بمان، حالا که دیگر رفته ام
شور تو را دارد دلم، وقتی به محشر رفته ام
کافر شدم از عشق تو، با قبله چشمان تو
حالا به دوزخ می روم، وقتی که کافر رفته ام
خنجر شده تنهایی ام، بر سینه ی قلبم زند
شاید بفهمی یک زمان، از زخم خنجر رفته ام
عمر و جوانی ام همه، در حسرتت پایان شده
بنگر ببین از غصه ات، خوار و محقر رفته ام
در زیر خاک خوابیده ام، اما به یادت عاشقم
مرگم شده آن روز که، از پیش دلبر رفته ام
محمدصادق رزمی