من تو را می خواهمت، مانند باران در خزان
خسته ام از زندگی، از بوی تهران در خزان
بی تو درگیر توام، با تو گرفتار تو ام
مثل یک برگی شدم، افتان و خیزان در خزان
با تو در سرمای دی، مانند مردادم عزیز
گر که باشی می شوم، با تو بهاران در خزان
مرد تنهایت منم، حالا که دیگر رفته ای
رفتی و حالا شدم، غمگین و ویران در خزان
مثل یک بارانِ نم نم، در دل پاییز زرد
من تو را می خواهمت، مانند باران در خزان
"محمدصادق رزمی"
وب خیلی خوبی دارین هم وبتون هم قالبتون خییییلی قشنگه
65158