ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

عاقبت در یک شبی با تو عروسی می کنم

در شب دامادی ام دلتنگ چشمانت شدم
تو شدی پاییزی و من مثل بارانت شدم

در کنارم دختری دارد عروسم می شود

در میان شادی اش بی تاب و گریانت شدم

عاقدی در رو به رو  خود را وکیلم می کند
در جواب عاقدم خیره به دستانت شدم
رفته ای از پیش من اما وفادارم به تو
مرد چشمانت منم با آنکه ویرانت شدم
عاقبت در آن جهان من می شوم داماد تو
می شوی لیلای من با آنکه حیرانت شدم
این غزل غمگین ترین شعر جهانی می شود
از غم دلتنگی ات اینجا غزل خوانت شدم
عاشقت مانده هنوز این مرد بوشهری تو
با همین موی سفید امضای پیمانت شدم

محمدصادق رزمی

نظرات 2 + ارسال نظر
زحل بانو 14 - آذر‌ماه - 1394 ساعت 23:02 http://rahele88.blogfa.com

شبی گندم بوشهری ام را به غارت زدند
تا به خود امدم بابکیان رضایم را تاراج زدند
با خبر دزدیدنت اتش به قلبم زدند...


]چقدر تلخ بود...

sara 15 - آذر‌ماه - 1394 ساعت 14:37

عشق مثله نماز خوندن میمونه نیت که دیگه نباید به اطرافت نگاه کنی اقای داماد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد