از غم دلتنگی ات اینجا دچارت می شوم
مثل یک سرباز جنگی بی قرارت می شوم
روز و شب سر می کنم من در امید چشم تو
محو آن زیبایی چشم و نگارت می شوم
پر شده افکار من از لحظه دیدار تو
کشته ی آن مستی چشم خمارت می شوم
در میان بمب و موشک می شوم دلتنگ تو
با کمان چشم تو از نو شکارت می شوم
قلب من عاشق شده از خاطر پاییزی ات
در هوای این خزان من هم انارت می شوم
ناگهان بر قلب من آنجا که عشقت پر شده
یک گلوله می خورد آنجا که زارت می شوم
روح من با عشق تو دارد به بالا می رود
می روم در آن جهان حتما که یارت می شوم
محمدصادق رزمی