ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

حرف خود را می زنم من عاقبت در یک شبی

فکر کن با یار خود در این خزان در حرکتی
حرف خود را می زنی در گوش او در خلوتی
می زند با نم نمش باران میان حرفتان
در خیالت می زنی احساس خود درصحبتی
حرف خود را می زنی اما فقط در نامه ای
می گذاری حرف خود در دست او در پاکتی
قسمتت شد دست او آخر میان این هوا
اینکه با یارت شدی دارد یقینا حکمتی
حرف خود را می خوری از شدت کم رویی ات
فکر خود را می خوری از خاطرش در حالتی
می رسی در منزلش اما نگفتی صحبتت
مانده ای در زیر باران از غمش درحسرتی

محمدصادق رزمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد