ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

زیر باران می روم من با غمت

با خاطراتی در قدیم، من در خیالت می روم
از نو دوباره با دلم ، قربان خالت می روم
چشمانِ خیست در دلم، از نو دوباره زنده شد
دارم دوباره در پیِ، اشکِ زلالت می روم
در اوج شب ها مویِ تو، مانند یلدا می شود
دارم به دنبالِ همان، ماهِ هلالت می روم
رد لبت مانده هنوز، بر گوشه یِ فنجانِ من
با بختِ خود در آن تهِ،فنجان فالت می روم
پرسیدی از عشقم به تو، اندازه و مقیاس آن
از نو دوباره در پیِ ، فکرِ سوالت می روم
حالا که رفتی از زمین، من با غمت تنها شدم
دارم به یادِ خاکِ تو، در ماه و سالت می روم

محمدصادق رزمی

نظرات 1 + ارسال نظر
adi 20 - آبان‌ماه - 1394 ساعت 01:46

قلبم سوخت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد