افسرده شدم از غم تو با نم باران
از نو شده ام عاشق تو با دم باران
از غربت این عشق، من و ساحل کنگان
خیسیم دوباره ز غمت از غم باران
اندوه تو با من همه جا همره من بود
نو شد غم تو با نم این موسم باران
در پیله تنهایی خود ساکت و تنها
پروانه شدم از غم ابریشم باران
زخمی شده از رفتن تو این دل و جانم
درمان دلم بوده فقط مرهم باران
حرفم زده باران به همان شدت و خیسی
از درد تو بوده که شدم همدم باران
محمدصادق رزمی