ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

داشتم به تو می رسیدم اگر می گذاشتند

شش ماه

فاصله  داشتم
تا رسیدن به تو
اگر دکتر ها می گذاشتند
آنها که امیدوار شدند
من برای رسیدن به تو
ناامید شدم...
نظرات 1 + ارسال نظر
... 9 - بهمن‌ماه - 1393 ساعت 01:03

ناامیدم
سرم را ک بر میگردانم
خاطرات چنان زیر گوشم می خوابانند
ک جای پنج انگشتش گرمی راهم می شود ...
گذشت، راهم را میگیرم و می روم ...
با خاطره ایی در نمیافتم...
دستش عجیب سنگین شده است
حالم خوب نیست...
گونه هایم میسوزد...
برای گریه کردن راهی تازه یافته ام ...
اشکهایم را این بار روی دلم میریزم
با یک تیر دو نشان می زنم
هم کسی گریه ام را نمی بیند
هم دلم خنک میشود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد