ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

اگر عشق نمی آمد

من
همان عابری بودم
که داشت می رفت
و تو همانی
که داشت می آمد
اگر

عشقی بین ما نمی آمد...


"اشغالگر"

نظرات 1 + ارسال نظر
... 3 - بهمن‌ماه - 1393 ساعت 23:18

عشق امد و...
زندگی را درچشم هایت حل کردن
تو را تا ته همه ی کوچه هابغل کردن
تو را بغل کردن ، بی هراس ، بی کابوس
تو رابغل کردن در قطار ، در اتوبوس
ب عاشق تو شدن در جنوب ایران ، در تهران
در عراق ، در منجیل ....
تو رابغل کردن در بنادر بوشهر ، نوشهر ، بهشهر ، برزیل
ب عاشق تو شدن در ایران ومیلان
تو رابغل کردن زیر تیغ گیوتین
ب عاشق تو شدن در دقایق اخر دیدار
تو رابغل کردن بین صدنفر ب اولین دیدار
ب عاشق تو شدن در سیاه چال زمین
تو رابغل کردن پشت میله های اوین
ب عاشق تو شدن در غروبهای سیاه
تو رابغل کردن در حیاط دانشگاه
ب ببر و کوچه های بن بست فکر می کنم
ب چیزهایی از این دست فکر می کنم
.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد