ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

این اشک ها پیام کوتاه من است به تو

پیامبر نیستم
اما
وقتی دلتنگت می شوم
آیه های غم

از چشمانم نازل می شود...


"اشغالگر"

ما بودی در شبی بی ستاره

بی تو
تنهایی ام را
به رخ دیگران می کشم
همچون ماه

به رخ شب...


"اشغالگر"

بین ما درد حکمرانی می کرد

مرهم دردهایت نبودم
اما با رفتنت
بر دردهایم

افزودی...


"اشغالگر"

ابراهیم بیا و بشکن مرا

من بتی هستم
که دیگر پرستش نمی شود
کاش ابراهیمی می آمد
و می شکست مرا...


"اشغالگر"


تلفات رفتنت ادامه دارد هنوز

رفتنت،
همچون تصادفات رانندگی
هر روز در دلم

تلفات می دهد...


"اشغالگر"

شهر موهایت را بهم می ریزم

دست هایم
در موهایت اغتشاش کرده اند
بیا و با دست هایت

دست گیرم کن...


"اشغالگر"

ولی عصر جمعه

بی تو
خیابان ولیعصر

همیشه عصر جمعه بود...


"اشغالگر"

درد ما یکی بود و درمانش هم

همچون نهنگی
که راه خود را
من نیز تو را گم کردم
حالا
او خود را به ساحل می زند

و من به دریا...


"اشغالگر"

آخرش همیشه غمگین است

زندگی ها
بر خلاف فیلم های سینمایی
آخرش غمگین بود

با تنها ماندن و رفتن...


"اشغالگر"

باید که بپرم یا نپرم؟

در طبقه آخر برج
کنار آخرین پنجره
من و سیگار
هر دو به انتها می رسیم

مانده ام کدام باید به پایید پرت شویم...


"اشغالگر"

کاش خدا معجزه می کرد برای آمدنت

باید که خدا نبودنت لغو کند

تا که تعلیق شود غم هایم..


"اشغالگر"

بی دریا هم می شود بندر بود

دلم که بگیرد
تهران
همان بندری می شود
که دریا ندارد...

یخ زده ام در زمستان نبودنت

تو رفته ای
و ساعت ها
به خواب رقته اند
شهر در شب فرو رفته
و زمین یادش رفته است

که دیگر بچرخد...


"اشغالگر"

مرگ به علت آلزایمر

با خاطراتت زنده ام...
فردای آن روز که آلزایمر بگیرم

حتما میمیرم!


"اشغالگر"

دلواپس فراموش شدنم

همچون دلواپسان اصولگرا

که نگران فراموشی حق هسته ای اند

من نیز
دلواپس تو ام
که نکند در آن دنیا
فراموشم کنی...


"اشغالگر"

گم کرده ام در هیاهوی راه ها

نمی رسم به تو
همچون آدرسی اشتباه

که به مقصدش..


"اشغالگر"

تلخ ترین حقیقت دنیایی

تلخ است نبودنت

همچون حقیقت...


"اشغالگر"

حضورت شیرین است

تو که باشی
خواب و بیداری

هر دو شیرین می شود...


"اشغالگر"

چقدر غریبم در شهری که تو را ندارد

غربت من
نه از بین مردم شهر
که از بین لباس هایم

شروع می شود...


"اشغالگر"

در دست های تو ام همچون کاغذی در دست های باد

همچون تکه روزنامه ای در دست های باد
به یاد تو

آواره خیابانهای تهران شده ام...


"اشغالگر"


من همان شعبه ای از توام

دور یعنی
حتی یک سانتیمتر

فاصله از تو...


"اشغالگر"

آن وقت حتما می آمدی

کاش همچون مرگ بودی
و خودت روزی می آمدی
که به امید آمدنت

زندگی می کردم...


"اشغالگر"

من نه هوش دارم و نه حواس

متخصص بی هوشی
نمی دانست
من سال هاست بی هوشم
درست از آن روز

که تو رفتی...


"اشغالگر"

من دیده ام که سنگ قبر گاهی ترک می خورد

بهشت هم گاهی زلزله می شود شدید

وقتی که زیر خاک دلت به هوای من تپید


"اشغالگر"

همه به آتش پناه برده اند از سرما و من به خاطره

تنهایم
همچون نیمکت پارک

در اوج زمستانی سرد...


"اشغالگر"

محاصره ام کرده اند غم ها

به غم ها
عادت کرده ام

همچون ارتشی که به شکست..


"اشغالگر"

تازه داشت زمستان تمام می شد که تو رفتی

حال من
شبیه درختی ست
که در بهار

آتش گرفته باشد..


"اشغالگر"

کاش بودی تا حافظتت می کردم

از چه حفاظت می کند
سازمان محیط زیست

این محیط که بی تو زیستی ندارد..


"اشغالگر"

این شهر به جای دریا فقط کوه دارد

تهران
بوشهر نبود
که تماشای غروب و دریا
بهانه ای شود

برای دلتنگ تر شدن...


"اشغالگر"

از دلم غم برداشت می کنند و از عسلویه گاز

ای آتش عشقت به دلم چون عسلویه
این منطقه، ویژه ست نه آنکه عسلویه
سوزانده دلم را فلرش این عسلویه
در فاز غمت ساخته ام چون عسلویه


"اشغالگر"

باید بتابی بر زندگی ام

از دلم جدا نمی شوی
همچون خورشید

از دل آسمان...


"اشغالگر"

خودت نبودی اما ماه بود

ماه و نبودنت
هر دو
بیشتر بودند

در شب یلدا..


"اشغالگر"

همیشه تلخم بی تو

من خاطره ای غمگینم
به یادم نیاور

غمگین می شوی...


"اشغالگر"

روحم همان شب داشت می رفت

شب اول قبر

همان اولین شب
بعد از رفتنت بود...


"اشغالگر"