که تو را ندارد...
"اشغالگر"
اذان صبح اشکهایم راشستم ... گفتم؛ این بار دُباره میسازمت.... اما، یادت آمَدوُ... ویرانم ... ویرانتر از منجیل ...
اذان صبح اشکهایم راشستم ... گفتم؛ این بار دُباره میسازمت.... اما، یادت آمَدوُ... ویرانم ... ویرانتر از منجیل ...