ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی
ܓܓܓ  اِشـــغالگر  ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

ܓܓܓ اِشـــغالگر ܓ <اشعار محمد صادق رزمی>

اشعار و نوشته های محمدصادق رزمی

عهدنامه

عهدنامه ترکمنچای بود
میان من و تو
وقتی من دل دادم
و تو جان..


"اشغالگر"

نظرات 4 + ارسال نظر
مرتضی 16 - خرداد‌ماه - 1392 ساعت 23:09 http://hebe.persianblog.ir

آنکس که تو را شناخت , من بودم
در کوره ی تب گداخت , من بودم
[گل]

7660 17 - خرداد‌ماه - 1392 ساعت 12:36 http://http://7660.blogfa.com/

میدونی من میفهممت یه جورایی. این همه حسرت که توی دلته حالا حالاها استعداد اینو داره که شعر بشه که غزل بشه که ترانه بشه که قصیده بشه که مثنوی بشه که...
از صبر اجباری بدم میاد.

مرتضی 18 - خرداد‌ماه - 1392 ساعت 01:32 http://hebe.persianblog.ir

سلام استاد عزیز
عهدنامه ات هم خیلی زیباست...
دیدی غزلی سرود؟

عاشق شده بود ...

انگار خودش نبود ...

افتاد،

شکست،

زیر باران پوسید ...

آدم که نکشته بود ...

عاشق شده بود ...

ف ع 3 - اسفند‌ماه - 1392 ساعت 22:11

زیبا؛شاعرانه؛غمناک..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد