"اشغالگر"
آثار شما لااقل تکان دهنده استعالی است...نمره ی شما بیست از بیست...درود ای استاد ارجمند
سلام استادمتشکرم که نوشته های این حقیر رو مطالعه می کنید
قسم به اون پسری که عشقش جلو چشمش اتو خورد و رفت خونه با صدایی خواب آلود گفت:ببخشید عزیزم خواب بودم گوشی رو سایلنت بود …قسم به اون دختری که با وعده ی ازدواج بکارتشو از دست داد و عکس عشقشو تو گوشی رفیقش دید…قسم به اون پسری که با گوشی رفیقش به عشقش زنگ زد اما از فرداش شماره همون رفیقشو تو اینباکس اس ام اس های عشقش دید…قسم به اون دختری که هنوز تنهاست چون نتونسته فراموش کنه…و قسم به اون جفتی که اولین شب بعد از جدایی رو دارن تنهایی با چشم خیس تو اتاق تاریک و خالی از هم سحر میکنن ..مــَن ..واسه همیــن تنهــــام ...
دلم آنقدر خسته و شکسته است که می خواهم گوشه ای پشت به دنیا زانوهایم را بغل کنم و بگویم : خدایا ....من دیگر بازی نمی کنم
قشنگ بودموفق باشی
باد آمد و در بگشاو اندوه خدا آورد. خانه بروب افشان گل پیک آمد مژه ز " نا " آورد.
توصیف "لکوموتیو بی ترمز" بی نظیر بود و ملموس ...
سلام رفیق...کوچک نوشتهایتان بسیار زیبا هستندو دلنشین...مدتهاست میخوانمتان و لذت میبرم...خوب کردین که در این قالب جدید کامنت دونی را باز گذاشتین....قلمتان مانا...
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویمکاین چنین رفته ست در عهد ازل تقدیر ما
قرار و خواب ز حافظ مدار ای دوستقرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
بسیار عالی
دلتنگی اتلکوموتیو بی ترمزی ستکه وقتی می آید،نابودم می کند...---------------------------------
آثار شما لااقل تکان دهنده است
عالی است...
نمره ی شما بیست از بیست...
درود ای استاد ارجمند
سلام استاد
متشکرم که نوشته های این حقیر رو مطالعه می کنید
قسم به اون پسری که عشقش جلو چشمش اتو خورد و رفت خونه با صدایی خواب آلود گفت:
ببخشید عزیزم خواب بودم گوشی رو سایلنت بود …
قسم به اون دختری که با وعده ی ازدواج بکارتشو از دست داد و عکس عشقشو تو گوشی رفیقش دید…
قسم به اون پسری که با گوشی رفیقش به عشقش زنگ زد اما از فرداش شماره همون رفیقشو تو اینباکس اس ام اس های عشقش دید…
قسم به اون دختری که هنوز تنهاست چون نتونسته فراموش کنه…
و قسم به اون جفتی که اولین شب بعد از جدایی رو دارن تنهایی با چشم خیس تو اتاق تاریک و خالی از هم سحر میکنن ..
مــَن ..
واسه همیــن تنهــــام ...
دلم آنقدر خسته و شکسته است که می خواهم گوشه ای پشت به دنیا زانوهایم را بغل کنم و بگویم : خدایا ....من دیگر بازی نمی کنم
قشنگ بود
موفق باشی
باد آمد و در بگشاو اندوه خدا آورد. خانه بروب افشان گل پیک آمد مژه ز " نا " آورد.
توصیف "لکوموتیو بی ترمز" بی نظیر بود و ملموس ...
سلام رفیق...
کوچک نوشتهایتان بسیار زیبا هستندو دلنشین...
مدتهاست میخوانمتان و لذت میبرم...
خوب کردین که در این قالب جدید کامنت دونی را باز گذاشتین.
...
قلمتان مانا...
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته ست در عهد ازل تقدیر ما
قرار و خواب ز حافظ مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
بسیار عالی
دلتنگی ات
لکوموتیو بی ترمزی ست
که وقتی می آید،
نابودم می کند...
---------------------------------